Part
Part3
ته ویو
بعد از اینکه ات رفت نشستم تکالیف مدرسه نوشتم بعد یک ربع خوابیدم بلند شدم رفتم پایین هیچکس نبود مامان و بابا که قطعا خوابن ولی ات کجاست
رفتم بالا در زدم جواب نداد رفتم تو دیدم خوابیده تو خودش موچوله شده و پتو روش ننداخته کولر هم چون به کله خونه وصله و همیشه رو زیاده داشت میلرزید آخه بچه جون تو الان از خواب بلند شی سرما بخوری چطوری میتونی بیای مدرسه نشستم رو تختش و پتو انداختم روش و موهاشو دادم کنار و با موهاش بازی کردم
ته:کوچولو متاسفام اینطوری باهات رفتار میکنن ولی به نفع خودته اونطوری دیگه آسیب نمیبینی و به هر حال تو نمیدونی مامان و بابا چیو دارن ازت قائم میکنن ولی کوچولو بدون من اندازه قبل دوستت دارم(اروم)
و رفتم بیرون رفتن تو اتاق و چون خیلی خسته بودم خوابیدم
پرش زمانی به ساعت ۶ عصر................................................................
ته ویو
با صدای زنگ گوشیم بلند شدم مینهو زنگ میزد یکی از بهترین دوستام جواب دادم
ته:بله(خوابالو)
مینهو:تو هنوز خوابیییییی
ته:دِ بنال دیگهه
مینهو :فکر کنن یادت رفته امروز میخواستیم بریم بارررر
ته:ایششش خب حالا حاضر میشم میاد شما که هنوز نرفتین
مینهو:نه داریم حاضر مینشیم بیا
ته:باشه خدافظ
مینهو: خدافظ
هوففففف پاشدم رفتم حموم و بعد رفتم از تو کمد یک لباس خیلی خوب برداشتم(عکسشو میزارم)
ات ویو
با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم میسو بود یکی از دوستام که ۱ ساله ندیدمش
ات:سلاممممم بزغاله من (سرحال)
میسو:سلام شترییی میدونی بیشعور چقدر دلم برات تنگ شده بعد تو الان که کره هم اومدی نمیای ببینیم
ات:ساعت ۷ جلو دره بار همیشگی باش به کل اکیپ هم بگو
میسو:خوشم میاد زود همه چیو اوکی میکنی از موقعی که رفتی مت درست نرفتیم بیرون باشه به همه میگم
ات:بای
میسو:بای
پاشدم رفتم تو کمد هرچی گشتم پیدا نکردم آخر یک لباس خیلی باز پیدا کردم پوشیدم البته زیاد باز نبود فقط زیادی کوتاه بود شونه هام معلوم بود و توری بود همین
شرط پارت بعد
لایک۸
کامنت۷
ته ویو
بعد از اینکه ات رفت نشستم تکالیف مدرسه نوشتم بعد یک ربع خوابیدم بلند شدم رفتم پایین هیچکس نبود مامان و بابا که قطعا خوابن ولی ات کجاست
رفتم بالا در زدم جواب نداد رفتم تو دیدم خوابیده تو خودش موچوله شده و پتو روش ننداخته کولر هم چون به کله خونه وصله و همیشه رو زیاده داشت میلرزید آخه بچه جون تو الان از خواب بلند شی سرما بخوری چطوری میتونی بیای مدرسه نشستم رو تختش و پتو انداختم روش و موهاشو دادم کنار و با موهاش بازی کردم
ته:کوچولو متاسفام اینطوری باهات رفتار میکنن ولی به نفع خودته اونطوری دیگه آسیب نمیبینی و به هر حال تو نمیدونی مامان و بابا چیو دارن ازت قائم میکنن ولی کوچولو بدون من اندازه قبل دوستت دارم(اروم)
و رفتم بیرون رفتن تو اتاق و چون خیلی خسته بودم خوابیدم
پرش زمانی به ساعت ۶ عصر................................................................
ته ویو
با صدای زنگ گوشیم بلند شدم مینهو زنگ میزد یکی از بهترین دوستام جواب دادم
ته:بله(خوابالو)
مینهو:تو هنوز خوابیییییی
ته:دِ بنال دیگهه
مینهو :فکر کنن یادت رفته امروز میخواستیم بریم بارررر
ته:ایششش خب حالا حاضر میشم میاد شما که هنوز نرفتین
مینهو:نه داریم حاضر مینشیم بیا
ته:باشه خدافظ
مینهو: خدافظ
هوففففف پاشدم رفتم حموم و بعد رفتم از تو کمد یک لباس خیلی خوب برداشتم(عکسشو میزارم)
ات ویو
با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم میسو بود یکی از دوستام که ۱ ساله ندیدمش
ات:سلاممممم بزغاله من (سرحال)
میسو:سلام شترییی میدونی بیشعور چقدر دلم برات تنگ شده بعد تو الان که کره هم اومدی نمیای ببینیم
ات:ساعت ۷ جلو دره بار همیشگی باش به کل اکیپ هم بگو
میسو:خوشم میاد زود همه چیو اوکی میکنی از موقعی که رفتی مت درست نرفتیم بیرون باشه به همه میگم
ات:بای
میسو:بای
پاشدم رفتم تو کمد هرچی گشتم پیدا نکردم آخر یک لباس خیلی باز پیدا کردم پوشیدم البته زیاد باز نبود فقط زیادی کوتاه بود شونه هام معلوم بود و توری بود همین
شرط پارت بعد
لایک۸
کامنت۷
- ۶.۱k
- ۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط