بچه ها لطفا نظر بدین فرشته دورگه یا گمشده شیطون پارت4
بچه ها لطفا نظر بدین #فرشته_دورگه یا #گمشده_شیطون #پارت4
اسم رمان باشه لطفا بگین
واااایییی وایییی دیر شد دیرشد حامد میترکونم مطمئنم
مرجان(منشی شرکت):خانوم آراد بفرمایید اتاق کنفرانس جناب نیک جو(حامد)و سلمان(تاجر عربستانی)منتظرتون هستند
وارد اتاق.کنفرانس شدم که حامد اومد سمتم اشهدمو خوندم خدایا دارم میام پیشت منو به خاطر گناهایی کرده و ناکردم ببخش به خاطر اینکه دوبار تو ابمیوه هنگامه توف کردم ببخش
حامد:ده دیقس دیرکردی کجابودی هان؟
من:پوووو حالا همش ده دیقه دیر کردم انگارچیشده مثلااپولو سلمان جون سوراخ کردیم دیگه پرواز نمیکنه
حامد:آیسان خیلی بی ادبی جناب سلمان فارسی حالیش میشه کم و بیش
آقا تا اینو گفت رنگم این گچ دیوار خونه هاتون سفید شد رو کردم به جناب بن سلمان
من:سلام اهلاوسهلا بشینین توروخدا کیف حالک همسر زشت اکیبیری خاک توسرم منظورم جمیلة چطورن
بدبختم که فقط هنگ کرده بود لبخند ژکوندی اندر ژکوندنی تحویلم میداد بعد ساعت ها فک زدن حامد با مرده که نیم ساعت بیشتر نبود قرار داد امضا شد دم رفتن
بن سلمان:شما کلی کلی باخال بودیقید یادمان باشد که شمارا برایق مخماهایمان دعوت کنم
و رفت کارد میزدی خونم درنمیومد
من:مردک شبک گنده سیاه به من میگه دلقک ااااااا دیدی شیطونه میگه همچین بزنم دستمو به حالت زدن به جایی خالیش اشاره کردم و ادامه دادم
من:صدای حسن خرصدا بده
که خنده حامد بلند شد
من:مسواک هایی دنیا شرمنده دندونایی مرواریدید شدن نخند باوا
حامد:اخ دلم واقعا دلقکی
من:چییییی خیلی بیشوری هان راستی حامدی
حامد:هان
من تویی دلم :هان کوفت حیف کارم پیشت گیره
من:حامد خلم نه ببخشید گلم
حامد:هوووف فقط یک هفته نه بیشتر نه کمتر
من:میدونستی میخوام چی بگم حرف نزدی هان ؟
حامد:التماس کردنتو دوس دارم خواهر کوچیکه لپمو کشید
من:مگه کش تمبون ول ده ولده لپمو
که در اتاق زده شد
من :بفرمایید
اسم رمان باشه لطفا بگین
واااایییی وایییی دیر شد دیرشد حامد میترکونم مطمئنم
مرجان(منشی شرکت):خانوم آراد بفرمایید اتاق کنفرانس جناب نیک جو(حامد)و سلمان(تاجر عربستانی)منتظرتون هستند
وارد اتاق.کنفرانس شدم که حامد اومد سمتم اشهدمو خوندم خدایا دارم میام پیشت منو به خاطر گناهایی کرده و ناکردم ببخش به خاطر اینکه دوبار تو ابمیوه هنگامه توف کردم ببخش
حامد:ده دیقس دیرکردی کجابودی هان؟
من:پوووو حالا همش ده دیقه دیر کردم انگارچیشده مثلااپولو سلمان جون سوراخ کردیم دیگه پرواز نمیکنه
حامد:آیسان خیلی بی ادبی جناب سلمان فارسی حالیش میشه کم و بیش
آقا تا اینو گفت رنگم این گچ دیوار خونه هاتون سفید شد رو کردم به جناب بن سلمان
من:سلام اهلاوسهلا بشینین توروخدا کیف حالک همسر زشت اکیبیری خاک توسرم منظورم جمیلة چطورن
بدبختم که فقط هنگ کرده بود لبخند ژکوندی اندر ژکوندنی تحویلم میداد بعد ساعت ها فک زدن حامد با مرده که نیم ساعت بیشتر نبود قرار داد امضا شد دم رفتن
بن سلمان:شما کلی کلی باخال بودیقید یادمان باشد که شمارا برایق مخماهایمان دعوت کنم
و رفت کارد میزدی خونم درنمیومد
من:مردک شبک گنده سیاه به من میگه دلقک ااااااا دیدی شیطونه میگه همچین بزنم دستمو به حالت زدن به جایی خالیش اشاره کردم و ادامه دادم
من:صدای حسن خرصدا بده
که خنده حامد بلند شد
من:مسواک هایی دنیا شرمنده دندونایی مرواریدید شدن نخند باوا
حامد:اخ دلم واقعا دلقکی
من:چییییی خیلی بیشوری هان راستی حامدی
حامد:هان
من تویی دلم :هان کوفت حیف کارم پیشت گیره
من:حامد خلم نه ببخشید گلم
حامد:هوووف فقط یک هفته نه بیشتر نه کمتر
من:میدونستی میخوام چی بگم حرف نزدی هان ؟
حامد:التماس کردنتو دوس دارم خواهر کوچیکه لپمو کشید
من:مگه کش تمبون ول ده ولده لپمو
که در اتاق زده شد
من :بفرمایید
۳.۳k
۲۷ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.