۹𝐛𝐞𝐚𝐮𝐭𝐲 𝐨𝐟 𝐝𝐞𝐚𝐭𝐡 𝐛𝐲 𝐲𝐨𝐮𝐫 𝐬𝐢𝐝𝐞
۹𝐛𝐞𝐚𝐮𝐭𝐲 𝐨𝐟 𝐝𝐞𝐚𝐭𝐡 𝐛𝐲 𝐲𝐨𝐮𝐫 𝐬𝐢𝐝𝐞
(Part 2)
اون پسر روس زمین افتاد و تعداد زیادی از مردم دورش جمع شدن
÷لطفا برید کنار من دکتر هستم دور مصدوم و شلوغ نکنید خواهشا!!!
به سمتش رفتم و روی زمین نشستم چشمان زیبایی داشت که بین ماسک و کلاه به سختی دیده میشد دستمو به سمت گردنش بردم و نبضشو چک کردم میزد اما ضعیف ماسکشو پایین دادم و با چیزی که دیدم انگار دنیا در همین لحظه روی سرم خراب شد
درسته
الهه ای که از نوجوانی میپرستیدش جلوی چشمانش جون میداد
با صدای آمبولانس به خودش اومد و با کمک پرستار ها اونو روی برانکارد گذاشتن
÷نه....ای..این امکان نداره..تو......تو نباید بری من خیلی راه اومدم تا ببینمت(بغض و گریه)
*نسبتی با بیمار دارین
÷خ..خیر من کار آموز جراحی هستم اما خیلی چیزا بلدم لطفا بزارید من سی پی آر بدم
*بیا ببنیم چی بلدی
بالای سرش رفتم و تمام چیزایی که در مراحل عملی دانشگاه یاد گرفتم از جمله اهدای قلب رو انجام دادم
بلاخره نبضش برگشت خوب میزد خیلی خوب
به بیمارستان رسیدیم و کوک رو بستری کردن
پشت شیشه به کسی خیره شد
که کل زندگیش به خاطر اون زندگی کرد
کسی که در بدترین دوران عمرش بهش کمک کرد تا زنده بمونه
*خانم ، خانم حالتون خوبه
÷ب....بله؟
*هیئت مدیره بیمارستان کارتون دارن خانمه؟
÷لی هستم لی سویون
*خب پس بفرمایید از این طرف
رفتم پشت درو و در زدم
٪بفرمایید داخل
÷کاری با من داشتید
٪به این دلیل گفتم بیاین چون همکاران ما گفتن ادعا کردین کار آموز جراحی دارین و وارد آمبولانس این بیمارستان شدید
÷بله من دکترای جراحی داخلی دارم و بخاطر این به کره اومدم و وظیفه دونستم به همنوع خودم که به کمک نیاز داشت کمکش کنم
٪خوبه
این بیمارستان به یه دکتر خوبی مثل شما احتیاج داره
لطفا از امروز کارتون رو شروع کنید و فردا مدارک تحصیلی و شناسنامه خودتون رو به همین دفتر بیارید
÷چشم
راستی من لی سویون هستم
٪خوشبختم خانم لی
هوانگ کی سوک هستم
÷م...من باید برم نگران کسی هستم
٪موفق باشید
<<امروز پارت زیاد میزارم🙃🙃🙃
امیدوارم روز خوبی داشته باشید
(Part 2)
اون پسر روس زمین افتاد و تعداد زیادی از مردم دورش جمع شدن
÷لطفا برید کنار من دکتر هستم دور مصدوم و شلوغ نکنید خواهشا!!!
به سمتش رفتم و روی زمین نشستم چشمان زیبایی داشت که بین ماسک و کلاه به سختی دیده میشد دستمو به سمت گردنش بردم و نبضشو چک کردم میزد اما ضعیف ماسکشو پایین دادم و با چیزی که دیدم انگار دنیا در همین لحظه روی سرم خراب شد
درسته
الهه ای که از نوجوانی میپرستیدش جلوی چشمانش جون میداد
با صدای آمبولانس به خودش اومد و با کمک پرستار ها اونو روی برانکارد گذاشتن
÷نه....ای..این امکان نداره..تو......تو نباید بری من خیلی راه اومدم تا ببینمت(بغض و گریه)
*نسبتی با بیمار دارین
÷خ..خیر من کار آموز جراحی هستم اما خیلی چیزا بلدم لطفا بزارید من سی پی آر بدم
*بیا ببنیم چی بلدی
بالای سرش رفتم و تمام چیزایی که در مراحل عملی دانشگاه یاد گرفتم از جمله اهدای قلب رو انجام دادم
بلاخره نبضش برگشت خوب میزد خیلی خوب
به بیمارستان رسیدیم و کوک رو بستری کردن
پشت شیشه به کسی خیره شد
که کل زندگیش به خاطر اون زندگی کرد
کسی که در بدترین دوران عمرش بهش کمک کرد تا زنده بمونه
*خانم ، خانم حالتون خوبه
÷ب....بله؟
*هیئت مدیره بیمارستان کارتون دارن خانمه؟
÷لی هستم لی سویون
*خب پس بفرمایید از این طرف
رفتم پشت درو و در زدم
٪بفرمایید داخل
÷کاری با من داشتید
٪به این دلیل گفتم بیاین چون همکاران ما گفتن ادعا کردین کار آموز جراحی دارین و وارد آمبولانس این بیمارستان شدید
÷بله من دکترای جراحی داخلی دارم و بخاطر این به کره اومدم و وظیفه دونستم به همنوع خودم که به کمک نیاز داشت کمکش کنم
٪خوبه
این بیمارستان به یه دکتر خوبی مثل شما احتیاج داره
لطفا از امروز کارتون رو شروع کنید و فردا مدارک تحصیلی و شناسنامه خودتون رو به همین دفتر بیارید
÷چشم
راستی من لی سویون هستم
٪خوشبختم خانم لی
هوانگ کی سوک هستم
÷م...من باید برم نگران کسی هستم
٪موفق باشید
<<امروز پارت زیاد میزارم🙃🙃🙃
امیدوارم روز خوبی داشته باشید
۱.۹k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.