برایت قهوه می ریزم کمی شیر

.
برایت قهوه می ریزم، کمی‌ شیر
دو قاشق شکر،
می گذارم جلویت روی میز،
گلدان گل را کنارتر می گذارم
تا بهتر ببینمت...
قیافه جدی به خودم می گیرم
و با لهجه‌ ای که حالا برای خودم هم بیگانه است میگویم:
قهوه ات سرد می‌‌شود...!
هر کجا که هستی، زودتر به خانه بیا
و همانطور می نشینم‌ تا تو یک روز بیایی...
دیدگاه ها (۵)

.ببین جانِ دل!من فروید نیستم که هیپنوتیزم بدانمارتشِ هیتلر ه...

کنارم بشینولی شعر نگومن از شاعر جماعت بیزارمهمش وقف کاغذ و ق...

حرفی بزن که توو زیرو بم صداتحرف نگفته ی چشماتو بشنومفرقی نمی...

من عاشقانه هایم را برای تومینویسم....دیگران میخوانند....آری....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط