چو ماه ام

چو ماه ام
افتاده به چاهی ...
کو راهی ؟
کوره راهی ؟
برای رهایی
از چاه
از سیاهی ... !
دیدگاه ها (۳)

بلاتکلیفی مثل رقصیدن روی آبه ‌...اینکه صبح چشماتو باز میکنی ...

دلم تنگه پرتقال منگلپرِ سبزِ قلبِ زارِ من ...

مرا که با تو شادم ، پریشان مکن هر چند عالمی ست ، عالم پریشان...

در هزار و سیصد کیلومتریِ صنعا، جایی میان صحرا چاهی عمیق و مر...

سخت است که معتاد نگاهی شده باشیدیوانه ی چشمان سیاهی شده باشی...

گاهی زندگی آن‌قدر تاریک و بی‌امید می‌شود،که گمان می‌بری دیگر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط