در هزار و سیصد کیلومتری صنعا جایی میان صحرا چاهی عمیق و

در هزار و سیصد کیلومتریِ صنعا، جایی میان صحرا چاهی عمیق و مرموز وجود دارد. چاهی که ته‌ش شیاطین زندگی می‌کنند.
این را بومی‌ها می‌گویند و هیچ وقت به آن دهانه‌ی سی متری که معتقدند هر چیزی را می‌مکد و به درون خود می‌کشد نزدیک نمی‌شوند. اسمش را گذاشته‌اند چاه جهنم یا چاه برهوت. حتی از حرف زدن درباره آن سوراخِ عمیقِ بدبو طفره می‌روند و نمی‌خواهند گرفتار طلسم شومِ موجوداتِ اسیر ته چاه شوند.

چند وقت قبل گروهی از غارنوردان عمانی از چاه پایین رفتند. باید می‌فهمیدند ته آن سیاهیِ مطلق به کجا می‌رسد، به ورودی جهنم یا به نقطه‌ای عمیق از همین زمینی که می‌شناسیم. گفتند فقط تاریکی بوده و بویی مسموم کننده. ته چاه رسیده بودند به جنازه پرنده‌های مرده و مارهای سیاهی که در هم می‌لولیدند. اطمینان دادند نه خبری از اجنه است و نه شیاطین.
احتمالا این چیزی نبوده که اهالی شرق یمن می‌خواستند بشنوند. نمی‌شود سال‌ها از چیزی ترسید و وحشت را به نسل بعد منتقل کرد و یک دفعه سر و کله‌ی چند غریبه پیدا شود که می‌گویند چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. احتمالاً دوست داشتند دلیلی برای گرفتاری‌ها و بدبیاری‌هایشان پیدا کنند و بگویند هر چه هست از آن سوراخ بیرون می‌آید؛ همه چیز زیر سر اهریمنی است که چشم دیدن کامیابی ما را ندارد. اگر شیاطین حفره‌های تاریک را رها کرده و ناپدید شده باشند، انگشت اتهام را به سمت کی بگیریم؟

#آنالی_اکبری
دیدگاه ها (۰)

معتاد بود. به صدا... به آغوش... به طعم شراب لب های خوش رنگ ....

آبی بهت میومد، همیشه میاد، مخصوصا وقتی لنز آبیتو با مانتو یخ...

گفتم دلم میخواد یه دختر داشته‌باشم با تو. از توی تراس گفت چی...

جواب یک سوال را بعد از سال ها پیدا میکنی و دراز میکشی و به ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط