گفتم که بعد از آنهمه دلها که سوختی

گفتم : که بعد از آنهمه دلها که سوختی

کس می خورد فریب تو؟ گفتا هنوز هم

#رهی_معیری
دیدگاه ها (۷)

شب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستندمن به شبگردی این شهر سیاه ...

خلاصه‌ی همه‌ی رنج‌های ما این است:پرنده‌ای که دل آورده بوددل ...

"نفــس" بـی تُــو .... کجــــــــــا نــایِ .... دمیــدن دا...

ﺭﯾﺨﺘﻢ ﺩﺭ ﻃٖﻠﺒﺖ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﻟﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺮﻭ ﺑﺎﺧﺘﻢ ﺩﺭ ﻫَـﻮَﺳﺖ ﻫـﺮ ﭼـﻪ ...

📜#غزلیات#رهی_معیری#غزل_بیست_و_هفتم#شب یار من تب است و غم #سی...

‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌گفتم فراموشم مکن ، گفتا تو در یادي مگر...

گفتم به دام اسیرم ، گفتا که دانه با منگفتم که آشیان کو ؟ گفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط