گفته بودم که خاطرت را این مرد تنهای ایل می خواهد

گفته بودم که خاطرَت را این، مردِ تنهای ایل می خواهد
گفتی :" آخر چرا؟!" و پرسیدم : " عاشقی هم دلیل می خواهد؟!!"


خبــر خـیــــر ِتو از نقـــل رفیقـــــــان سخت است
حفــــــظ ِحــالات من و طعنـه ی آنان سخت است

لحظــــه ی بغــــض نـشد حفــــظ کنم چشــمم را
در دل ابــــر نگــــهـــداری بــــــاران سخت است

کشتی ِ کوچـــک من هر چه که محــــکم باشد
جَستن از عرصه ی هول آور طوفـان سخت است

ســاده عاشــــق شده ام ســـــاده تر از آن رســوا
شهـره ی شهر شدن با تو چه آسان سخت است

ای که از کوچـــــه ی ما می گـذری ، معشــــــوقه!
بــــی محلی سر این کوچه دوچندان سخت است

زیــــر بــــــاران که به من زل بزنی خواهــــــی دیـد
فـــــن تشخیص نم از چهره ی گریان سخت است...
دیدگاه ها (۱)

گفتم ای عشق بیا تا که بسازی ما رایا نه، ویرانه کنی ساخته ی د...

#آه#دیگر#بس#است...آه ، که این قدر دلم را نشکانید هیزم به دل ...

قطره ای هستم که می سوزم مرا دریا کنیدناله هایم را شبیه ناله ...

قطره ای هستم که می سوزم مرا دریا کنیدناله هایم را شبیه ناله ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط