بچه که بودم بعضی وقتا یه کسی رو توی خیابون می دیدم که دار
بچه که بودم بعضی وقتا یه کسی رو توی خیابون می دیدم که داره با خودش حرف میزنه. ازش می ترسیدم فکر می کردم دیوانه ست. سال ها گذشت... شدم یه آدم بیست و هفت هشت ساله. یه روز توی یه کوچه دیدم یه پسر بچه یه جوری نگام می کنه. جوری که انگار زیپ شلوارم بازه یا پیراهنم رو برعکس پوشیدم... حواسم که جمع خودم شد دیدم دارم در مورد یکی از بدبختیام بلند بلند فکر می کنم! اون روز فهمیدم این آدمایی که با خودشون حرف می زنن دیوانه نیستن؛ فقط مشکلاتشون زیاده.
#کمیل_پورقربان
#کمیل_پورقربان
۲۱.۱k
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.