برادرناتنی ✨️
برادرناتنی ✨️
p²⁷
ویو جونگکوک
رفتم توی اتاقمو یکم به کارام
و اسلحه ها و صلاح هایی که قرار بود به دستم برسه رسیدگی کردم ...
(۳ ساعت بعد)
یکی در زد
/ بیا تو
درو باز کرد و دیدم ا.ته .. این دختر با قلبم بازی میکرد..
سرشو آورد بالا و دیدم چشاش قرمزه گ..گریه کرده؟
بلند شدم و به طرفش رفتم ..
/ ا.ت حالت خوبه؟ گریه کردی؟
(نگران و ناراحت)
ویو ا.ت
بعد اینکه جونگکوک رفت توی اتاقش منم رفتم توی اون اتاق...
داشتم به این فکر میکردم که چقد بدبختم که توی خونه ی کسی که نمیشناسم ...
نمیدونم کیه ..
چیکارس ... هستم و جایی برای رفتن ندارم ..
ولی باید برم
.. دوس ندارم سر بار کسی باشم .
توی این دنیا نه پدر دارم نه مادر و نه خونه ای که توش زندگی کنم .. گریم گرفته بود ..
. یکم گریه کردم و رفتم جلوی آینه و کمی سر و وعضمو درست کردم و اشکامو پاک کردم .
رفتم سمت اتاق جونگکوک.. درست بود که آدم عجیبی بود ولی انگار ..
انگار مهربون بود
در زدمو گفت بیا تو
درو باز کردم و به محض اینکه منو دید اومد سمت و پرسید
/ حالت خوبه؟
/ گریه کردی؟
یعنی هنوز چشام قرمز بود ...
حالم خوب نبود.. یه بغض بدی گلوم رو دربر گرفته بود ...
اومدم بگم نه که یهو زدم زیر گریه و
.....
بفرما اینم پارت بعدیی✨️💋
به ۲۰۰ برسونید❤️🔥
p²⁷
ویو جونگکوک
رفتم توی اتاقمو یکم به کارام
و اسلحه ها و صلاح هایی که قرار بود به دستم برسه رسیدگی کردم ...
(۳ ساعت بعد)
یکی در زد
/ بیا تو
درو باز کرد و دیدم ا.ته .. این دختر با قلبم بازی میکرد..
سرشو آورد بالا و دیدم چشاش قرمزه گ..گریه کرده؟
بلند شدم و به طرفش رفتم ..
/ ا.ت حالت خوبه؟ گریه کردی؟
(نگران و ناراحت)
ویو ا.ت
بعد اینکه جونگکوک رفت توی اتاقش منم رفتم توی اون اتاق...
داشتم به این فکر میکردم که چقد بدبختم که توی خونه ی کسی که نمیشناسم ...
نمیدونم کیه ..
چیکارس ... هستم و جایی برای رفتن ندارم ..
ولی باید برم
.. دوس ندارم سر بار کسی باشم .
توی این دنیا نه پدر دارم نه مادر و نه خونه ای که توش زندگی کنم .. گریم گرفته بود ..
. یکم گریه کردم و رفتم جلوی آینه و کمی سر و وعضمو درست کردم و اشکامو پاک کردم .
رفتم سمت اتاق جونگکوک.. درست بود که آدم عجیبی بود ولی انگار ..
انگار مهربون بود
در زدمو گفت بیا تو
درو باز کردم و به محض اینکه منو دید اومد سمت و پرسید
/ حالت خوبه؟
/ گریه کردی؟
یعنی هنوز چشام قرمز بود ...
حالم خوب نبود.. یه بغض بدی گلوم رو دربر گرفته بود ...
اومدم بگم نه که یهو زدم زیر گریه و
.....
بفرما اینم پارت بعدیی✨️💋
به ۲۰۰ برسونید❤️🔥
۱۲.۱k
۰۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.