📝 غم نامه ای به قدس
📝 غمنامهای به قدس
چگونه نسوزد سینهای که آه برآمده از عمق وجودت را بشنود و نگرید چشمی که چین و چروک برآمده از غم را در چهرهاش بنگرد. چگونه مریم مقدس(س) از نالهات نالان نباشد و چنگ بر صورت نزند و چگونه حسین علیهالسلام تاب و توان بیاورد ریزش اشکت را و چگونه لبخند بر لب بیاورد محمد مصطفی (ص) چون بنگرد رودهای خون جاری به زیر پایت را.
چگونه خون نگرید مهدی موعود (عجل) چون بنگرد خزش چندشآور مارهای پلید و ناپاک را با دندانهای خون چکان بر سر و روی تو.
چگونه میتوانم تجربه کنم خفتن را در بستر نرم و راحت، چون ببینم زالوهای کثیف خون آشام دیگر خونی در بدنت باقی نگذاشتهاند.
ای چشمان چگونه نمیتوانی گریان باشی، اُف بر تو.
خدایا رهاییام ده از این ماندن. توان ماندن در من نیست. خدایا مرزهای بین المللی را برایم نیست کن. باید بروم. او تنهاست. او گریان است. او مرا میخواهد و میخواند.
ای پاها به حرکت درآیید که الان وقت ماندن نیست. اشک را در چشمانش ببینید.
خنجری بر چهرهاش فرود آوردند اما هنوز التیام نیافته دوباره همانجا را میخراشند. باید بروم.یکی باید جلوی این ریزش خون را بگیرد.
ای قدس عزیز دستان دراز شدهات برای کمک را دیدم، من هم دستم را دراز کردم. چشمان پر از اشکت را دیدم، من هم گریستم.
خواهم آمد به زودی. نمیگذارم مرزهای بینالمللی و معادلات سیاسی مانع شوند. هنوز دیوارهای استوار تو زمزمههای رسول به معراج رفته و مریم مقدس و عیسی مسیح را، زمزمههای انسانهای صالح خداوند را در خود حس میکنند.
همچنان استوار باش، صبح پیروزی نزدیک است.
#دستنوشته
#شهید_عشریه
#عارفان_مجاهد
🔗 | @arefanemojahed
چگونه نسوزد سینهای که آه برآمده از عمق وجودت را بشنود و نگرید چشمی که چین و چروک برآمده از غم را در چهرهاش بنگرد. چگونه مریم مقدس(س) از نالهات نالان نباشد و چنگ بر صورت نزند و چگونه حسین علیهالسلام تاب و توان بیاورد ریزش اشکت را و چگونه لبخند بر لب بیاورد محمد مصطفی (ص) چون بنگرد رودهای خون جاری به زیر پایت را.
چگونه خون نگرید مهدی موعود (عجل) چون بنگرد خزش چندشآور مارهای پلید و ناپاک را با دندانهای خون چکان بر سر و روی تو.
چگونه میتوانم تجربه کنم خفتن را در بستر نرم و راحت، چون ببینم زالوهای کثیف خون آشام دیگر خونی در بدنت باقی نگذاشتهاند.
ای چشمان چگونه نمیتوانی گریان باشی، اُف بر تو.
خدایا رهاییام ده از این ماندن. توان ماندن در من نیست. خدایا مرزهای بین المللی را برایم نیست کن. باید بروم. او تنهاست. او گریان است. او مرا میخواهد و میخواند.
ای پاها به حرکت درآیید که الان وقت ماندن نیست. اشک را در چشمانش ببینید.
خنجری بر چهرهاش فرود آوردند اما هنوز التیام نیافته دوباره همانجا را میخراشند. باید بروم.یکی باید جلوی این ریزش خون را بگیرد.
ای قدس عزیز دستان دراز شدهات برای کمک را دیدم، من هم دستم را دراز کردم. چشمان پر از اشکت را دیدم، من هم گریستم.
خواهم آمد به زودی. نمیگذارم مرزهای بینالمللی و معادلات سیاسی مانع شوند. هنوز دیوارهای استوار تو زمزمههای رسول به معراج رفته و مریم مقدس و عیسی مسیح را، زمزمههای انسانهای صالح خداوند را در خود حس میکنند.
همچنان استوار باش، صبح پیروزی نزدیک است.
#دستنوشته
#شهید_عشریه
#عارفان_مجاهد
🔗 | @arefanemojahed
۱.۲k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.