part
part 183
ندارشتم ولی الان امادم تصمیم گرفتم به رابرت بگمو و رابطمونو جدی بگیریمو از کسی مخفی نکنیم تو این مدت هروز رابرت برای سوپرایز کردنم منو به یه جای جدید میبردو باهم کلی خرید میکردم یه دکراسیون کامل از عروسک تو خونم دارم
راستی کایا هم الان دو ماهه بارداره بخواطر همین هارو زود تر میره خونه تا مراقبش باشه بخواطر همین هروز باید برم شرکت هارو ازم خاسته که هروز به دیدن کایا برم تا احساس تنهایی نکنه هارو هم خیلی حساس شده حتی نمیزاره کایا به سیا سفید دست بزنه ولی خب باید درکش کنیم اولین بچشه منم خیلی ذوق دارم که یه نینی قراره بیا تو خوانوادمون
امشب بعد از خاموشی(خب خوابگاهشون مقرراتی داره که از ساعت ده شب به بعد همه باید خواب باشن وگرنه تنبیه میشن و مسئول خوابگاه هم گشت میزنه ) تو اتاقمون مست کنیم اخه فردا هم تعطیل و میتونیم خوب بخوابیم
الان تو راه خونه هارو و کایا هستم دارم میرم پیش کایا بمونم بعد یه ربع رسیدم درخونرو زدم که کایا درو باز کرد
سوزومه: های بیب
کایا: خوش اومدی بیا تو
رفتیم داخل
سوزومه: بنظر امروز سرحال میای
کایا: هستم ولی حوصلم سر میره تو این خونه هارو خیلی بهم گیر میده
سوزومه: باید درکش کنی اون خیلی نگرانته
کایا: اوم
سوزومه: اینارو ولش حال نینیمون چطوره
کایا: عالیه. مگه نه مامان
سوزومه: خب بریو اتاقت زیاد سرپا واینیسا
کایا: تو هم داری مثل اون رفتار میکنی
سوزومه: فک میکنی من کمتر از تو غر میشنوم
کایا: 😅😕بریم
رفتیم اتاقو کایا رو تختش دراز کشید
سوزومه: کی میخوای اتاق این کوچولو رو درست کنین
کایا: دوماه دیگه جنسیتش معلوم میشه بعد اتاقشو درست میکنیم
سوزومه: وقتی خواستین اتاقشو درست کنین به منم بگین تاکمکتون کنم
کایا: همین که هر روز بهم سر میزنی کُلیه
دستامو رو شکم کایا گذاشتم و نوازشش کردم
سوزومه: کوچولو یعنی تو دخترب یا پسر میدونی هرچی باشه مهم نیست فقط زود تر بزرگ شو بیا بیرم تا با خاله بازی کنی بریم پاک، شهربازی، کافه وهرجایی که تو بگی
کایا: مامانی هم خیلی عجله داره ببینتت
ندارشتم ولی الان امادم تصمیم گرفتم به رابرت بگمو و رابطمونو جدی بگیریمو از کسی مخفی نکنیم تو این مدت هروز رابرت برای سوپرایز کردنم منو به یه جای جدید میبردو باهم کلی خرید میکردم یه دکراسیون کامل از عروسک تو خونم دارم
راستی کایا هم الان دو ماهه بارداره بخواطر همین هارو زود تر میره خونه تا مراقبش باشه بخواطر همین هروز باید برم شرکت هارو ازم خاسته که هروز به دیدن کایا برم تا احساس تنهایی نکنه هارو هم خیلی حساس شده حتی نمیزاره کایا به سیا سفید دست بزنه ولی خب باید درکش کنیم اولین بچشه منم خیلی ذوق دارم که یه نینی قراره بیا تو خوانوادمون
امشب بعد از خاموشی(خب خوابگاهشون مقرراتی داره که از ساعت ده شب به بعد همه باید خواب باشن وگرنه تنبیه میشن و مسئول خوابگاه هم گشت میزنه ) تو اتاقمون مست کنیم اخه فردا هم تعطیل و میتونیم خوب بخوابیم
الان تو راه خونه هارو و کایا هستم دارم میرم پیش کایا بمونم بعد یه ربع رسیدم درخونرو زدم که کایا درو باز کرد
سوزومه: های بیب
کایا: خوش اومدی بیا تو
رفتیم داخل
سوزومه: بنظر امروز سرحال میای
کایا: هستم ولی حوصلم سر میره تو این خونه هارو خیلی بهم گیر میده
سوزومه: باید درکش کنی اون خیلی نگرانته
کایا: اوم
سوزومه: اینارو ولش حال نینیمون چطوره
کایا: عالیه. مگه نه مامان
سوزومه: خب بریو اتاقت زیاد سرپا واینیسا
کایا: تو هم داری مثل اون رفتار میکنی
سوزومه: فک میکنی من کمتر از تو غر میشنوم
کایا: 😅😕بریم
رفتیم اتاقو کایا رو تختش دراز کشید
سوزومه: کی میخوای اتاق این کوچولو رو درست کنین
کایا: دوماه دیگه جنسیتش معلوم میشه بعد اتاقشو درست میکنیم
سوزومه: وقتی خواستین اتاقشو درست کنین به منم بگین تاکمکتون کنم
کایا: همین که هر روز بهم سر میزنی کُلیه
دستامو رو شکم کایا گذاشتم و نوازشش کردم
سوزومه: کوچولو یعنی تو دخترب یا پسر میدونی هرچی باشه مهم نیست فقط زود تر بزرگ شو بیا بیرم تا با خاله بازی کنی بریم پاک، شهربازی، کافه وهرجایی که تو بگی
کایا: مامانی هم خیلی عجله داره ببینتت
- ۳.۵k
- ۰۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط