name: عشق یا نفرت/love or hate
name: عشق یا نفرت/love or hate
part: 7
زنگ خورد و رفتیم سر کلاسامون....
(پرش زمانی بعد تموم شدن دانشگاه)
ویو ا/ت
بالاخره زنگ اخرم خورد...
با بچه ها خداحافظی کردم و داشتم میرفتم ک یکی دستم و گرفت
_کجا خانم کوچولو نمیگی گم میشی؟
واعییییی خدا نجاتم بده
+نه گم نمیشم... میشه....
_بیا باید از اینور بریم
+وات؟! من میخوام خودم برم مگ بچم؟
_چ بدونم حتما مامان و بابات یچیزی میدونستن ک گفتن من ببرم بیارمت دیگ.
ای خدا اخه من ب مامان و بابام چی بگم انگار بچه دو سالم
(بعد 5 مین)
+راستی ی سوالی خیلی درگیرم کرده
_بپرس؟
+تو چن سالته؟
_هومممم....22
+اها
(دیگ حرفی تا خونه نزدیم)
+ممنونم جیمین
_خواهش کاری نکردم(لبخند کیوت)
+(لبخند)
با جیمین خداحافظی کردم و رفتم تو خونه انقدر خسته بودم ک بدون سلام فقط رفتم تو اتاقم و رو تختم ولو شدم
خیلی طول نکشید تا چشمام بسته شدن.......
(ساعت 8 شب)
با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم
ب صفحه گوشیم نگاهی کردم
بورا بود
♡الو دختر کجایی؟
+با اجازتون تو تختم
♡اووووو رو تخت...
+خفه شو منحرف
+چیکارم داشتی؟
♡اها کلا یادم رف.... بیا بریم بار
+هاان؟
♡بار
+چی میگی من عمرا بیام
♡خوبه پس نیم ساعت دیگ میام دنبالت
+چی داری...
♡باعیییی
+الو الووووو عیششششش
ناچار از جام بلند شدم و رفتم حاضر بشم
(نیم ساعت بعد)
گوشیم زنگ خورد بورا بود
♡من پایینم بیا
+اومدم
داشتم میرفتم ک مامانم خفتم کرد
؛ کجا میری ا/ت؟
اگ بگم بار پارم میکنه
+میرم خونه یکی از دوستام ی مهمونی کوچیک گرفته
؛ اها باشه خوش بگذره بهت
+مرسی مامان خدافظ
؛ خدافظ
از خونه رفتم بیرون و بورا رو دیدم رفتم پیشش
♡چقد دیر کردی
+برو بابا تو نمیفهمی میگم نمیام
♡سوار شو دیگ چقد حرف میزنی باید دنبال جونگیم بریما
+اوففف
سوار ماشین شدم و رفتیم دنبال جونگی و بعدم رفتیم بار
بالاخره رسیدیم
بوی الکل و سیگار حال ادم و بهم میزد
رفتیم نشستیم ی جایی و هممون سفارش دادیم
جونگی و بورا شامپاین و وودکا گرفتن منم ی اب پرتغال 😂
بعد اوردنش خوردیم اما اب پرتغالم تلخ بود مطمئنم ی چیزی توشه
بعد از این ک خوردم فهمیدم قضیه زیر سر بوراس اون گفته بود برام وودکا هم بریزن توش
یکم بعد انگار هیچیم دست خودم نبود
&هعی چطوری بانوی زیبا
+ ب ت چ
&هوم پس...
ی صدای اشنایی حرفش و قطع کرد
اون ک صدای......
حیح 😂
شرطا
13 لایک
10کامنت
part: 7
زنگ خورد و رفتیم سر کلاسامون....
(پرش زمانی بعد تموم شدن دانشگاه)
ویو ا/ت
بالاخره زنگ اخرم خورد...
با بچه ها خداحافظی کردم و داشتم میرفتم ک یکی دستم و گرفت
_کجا خانم کوچولو نمیگی گم میشی؟
واعییییی خدا نجاتم بده
+نه گم نمیشم... میشه....
_بیا باید از اینور بریم
+وات؟! من میخوام خودم برم مگ بچم؟
_چ بدونم حتما مامان و بابات یچیزی میدونستن ک گفتن من ببرم بیارمت دیگ.
ای خدا اخه من ب مامان و بابام چی بگم انگار بچه دو سالم
(بعد 5 مین)
+راستی ی سوالی خیلی درگیرم کرده
_بپرس؟
+تو چن سالته؟
_هومممم....22
+اها
(دیگ حرفی تا خونه نزدیم)
+ممنونم جیمین
_خواهش کاری نکردم(لبخند کیوت)
+(لبخند)
با جیمین خداحافظی کردم و رفتم تو خونه انقدر خسته بودم ک بدون سلام فقط رفتم تو اتاقم و رو تختم ولو شدم
خیلی طول نکشید تا چشمام بسته شدن.......
(ساعت 8 شب)
با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم
ب صفحه گوشیم نگاهی کردم
بورا بود
♡الو دختر کجایی؟
+با اجازتون تو تختم
♡اووووو رو تخت...
+خفه شو منحرف
+چیکارم داشتی؟
♡اها کلا یادم رف.... بیا بریم بار
+هاان؟
♡بار
+چی میگی من عمرا بیام
♡خوبه پس نیم ساعت دیگ میام دنبالت
+چی داری...
♡باعیییی
+الو الووووو عیششششش
ناچار از جام بلند شدم و رفتم حاضر بشم
(نیم ساعت بعد)
گوشیم زنگ خورد بورا بود
♡من پایینم بیا
+اومدم
داشتم میرفتم ک مامانم خفتم کرد
؛ کجا میری ا/ت؟
اگ بگم بار پارم میکنه
+میرم خونه یکی از دوستام ی مهمونی کوچیک گرفته
؛ اها باشه خوش بگذره بهت
+مرسی مامان خدافظ
؛ خدافظ
از خونه رفتم بیرون و بورا رو دیدم رفتم پیشش
♡چقد دیر کردی
+برو بابا تو نمیفهمی میگم نمیام
♡سوار شو دیگ چقد حرف میزنی باید دنبال جونگیم بریما
+اوففف
سوار ماشین شدم و رفتیم دنبال جونگی و بعدم رفتیم بار
بالاخره رسیدیم
بوی الکل و سیگار حال ادم و بهم میزد
رفتیم نشستیم ی جایی و هممون سفارش دادیم
جونگی و بورا شامپاین و وودکا گرفتن منم ی اب پرتغال 😂
بعد اوردنش خوردیم اما اب پرتغالم تلخ بود مطمئنم ی چیزی توشه
بعد از این ک خوردم فهمیدم قضیه زیر سر بوراس اون گفته بود برام وودکا هم بریزن توش
یکم بعد انگار هیچیم دست خودم نبود
&هعی چطوری بانوی زیبا
+ ب ت چ
&هوم پس...
ی صدای اشنایی حرفش و قطع کرد
اون ک صدای......
حیح 😂
شرطا
13 لایک
10کامنت
۴.۶k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.