انتهای بیقراریهای شب ، صُبحت بخیرمانده خورشید از نگاهت در عجب ، صُبحت بخیراستکانی بوسه با طعـم بغل آورده امسر بکش تا یخ نکرده روی لب ، صُبحت بخیر