تو بارون که رفتیشبم زیر و رو شد

تو بارون که رفتیشبم زیر و رو شد

یه بغض شکسته
رفیق گلوم شد
تو بارون که رفتی
دل باغچه پژمرد
تمام وجودم
توی آینه خط خورد
هنوز وقتی بارون
تو کوچه می باره
دلم غصه داره
دلم بی قراره
نه شب عاشقانه است
نه رویا قشنگه
دلم بی تو خونه
دلم بی تو تنگه

یه شب زیر بارون
که چشمم به راهه
می بینم که کوچه
پر نور ماهه
تو ماه منی که
تو بارون رسیدی
امید منی تو
شب نا امیدی
دیدگاه ها (۶۴)

#داستانکته پیازو رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشم و چار...

#داستانکداشتم برگه های دانشجوهامو صحیح میکردم....یکی از برگه...

خیال آمدنت دیشبم به سر می زدنیامدی که ببینی دلم چه پر می زدت...

یک روز سرانجام طاقتش طاق می شود و با صدای بلند جواب همه را م...

دست بردار از سرِ دیوانگی هایِ دلمپا بکش از غصه و اندوهِ دنیا...

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

یعنی نمیشه دوباره به اون روز ها برگردیم?

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط