پاهایم نرفته خسته اند دستهایم زخستگی هردوبسته اند
پاهایم نرفته خسته اند دستهایم زخستگی هردوبسته اند
این چه رسمیست از زمانه نمیدانم دل شکسته ام زجور زمانه شکسته ام
هم زمان خوشی دلم میلرزد که بسی ناخوشی به پی آید
هم خیال واهمی دارم بعد غم ٬ غم دگر آید
خنده ها تلخ ٫ تلخی از دل نیست
ترس اززمانه است که تلخ میکند لبخند
ترسم از خنده ی دروغین هم ٫ که دروغین تلخ کند این گل خند
یارب ای تو بهترین یارم / من زتنهایی گریزانم
بی غم اندکی گل لبخند / تو بپاش بردلم بخندانم
خنده ی غمین نمی خواهم / غم پی غمی نمی خواهم
من توراخواهم و تورا جویم / زندگی به اندکی نمی خواهم
آری ای دل تویی مشکل / که سبب شدی غم مارا
تواگر پی خدا بودی / مر چرا به مشکلی حالا
می روم به پای خسته ی خود
میکشم به دست بسته ی خود
هرچه گوید این زمانه پست
من بگویم از توست هرچه قسمت توست
این چه رسمیست از زمانه نمیدانم دل شکسته ام زجور زمانه شکسته ام
هم زمان خوشی دلم میلرزد که بسی ناخوشی به پی آید
هم خیال واهمی دارم بعد غم ٬ غم دگر آید
خنده ها تلخ ٫ تلخی از دل نیست
ترس اززمانه است که تلخ میکند لبخند
ترسم از خنده ی دروغین هم ٫ که دروغین تلخ کند این گل خند
یارب ای تو بهترین یارم / من زتنهایی گریزانم
بی غم اندکی گل لبخند / تو بپاش بردلم بخندانم
خنده ی غمین نمی خواهم / غم پی غمی نمی خواهم
من توراخواهم و تورا جویم / زندگی به اندکی نمی خواهم
آری ای دل تویی مشکل / که سبب شدی غم مارا
تواگر پی خدا بودی / مر چرا به مشکلی حالا
می روم به پای خسته ی خود
میکشم به دست بسته ی خود
هرچه گوید این زمانه پست
من بگویم از توست هرچه قسمت توست
۸.۲k
۲۳ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.