ب مرحله ای از زندگی رسیدم
ب مرحله ای از زندگی رسیدم
ک دیگه بودو نبود ها هیچ اثری روم نداره
یکی یکی دوستام دارم از دست میدم
یکی یکی روزهارو دارم شب می کنم
تک و تنها
خودمو دارم محو ی زندگی می کنم ک پر از سکوت شده
بو تعفن تنهایی همه جارو برداشته
دیوارها هم خسته شدن
ازاین هم فاصله
تفنگ م ک روزی سر پر بود
امروز خالی خالی ه
زانو هام خم خورده
دیگه حتی نا ندارم
برا بلند شدن ب دیوارا چنگ بندازم
شاید باید ب زمین چنگ بندازم
نمی دونم
شاید سرنوشت این ه
ک با خاکم بجنگم
برای قبری ک ازش طلب دارم
اونم با دست خالی
نقط ه
ک دیگه بودو نبود ها هیچ اثری روم نداره
یکی یکی دوستام دارم از دست میدم
یکی یکی روزهارو دارم شب می کنم
تک و تنها
خودمو دارم محو ی زندگی می کنم ک پر از سکوت شده
بو تعفن تنهایی همه جارو برداشته
دیوارها هم خسته شدن
ازاین هم فاصله
تفنگ م ک روزی سر پر بود
امروز خالی خالی ه
زانو هام خم خورده
دیگه حتی نا ندارم
برا بلند شدن ب دیوارا چنگ بندازم
شاید باید ب زمین چنگ بندازم
نمی دونم
شاید سرنوشت این ه
ک با خاکم بجنگم
برای قبری ک ازش طلب دارم
اونم با دست خالی
نقط ه
- ۸.۹k
- ۱۹ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط