ب ی ب ی گ ر ل

=ب ی ب ی گ ر ل
٪ اه ددی اومدی
-پس بخاطر همین هر شب دیر میومدی
٪ آخعیی ناراحت شدی نباش میخوام کاری کنم افسرده شی
-چه غلطی میخوای بکنی ها . داد .
٪میفهمی ببریدش بیرون
-نه نه نه ا.تتت . داد .
ویو یونا
میا اون چاقوی تو دستشو برداشت که بره ا.ت رو بکشه و با صندلیه خالی ا.ت مواجه شد و داد زد و به دوست پسرش گفت نزار کوک بره اما د.پ ( مخفف دوست پسر میا ) تا برگشت دید کوک ماشه رو سرش گذاشته
-همینجا بشین
=ب ب با شه . لکنت.
-ا.ت کجاست
=م م من نمیدو نم
-باشه ا.ت اگه نباشه توهم نباید باشی باییییی
-بله دیگه یه تیر حرومش کردم
-من که میدونم ا.ت کجاست
( بچه ها کوک یه نقشه ای داشت برای نجات ا.ت که ار این قراره کوک حواس اینارو باید از روی ا.ت پرت کنه که هیون و بادیگارد ا.ت رو بردارن برن که توی این مدت زمانی که داشتن حرف میزدن ا.ت اونجا نبوده )
+کوک وقتی داشت حرف می‌زد دو نفر اومدن سمتم خواستم جیغ بزنم که دیدم یکیش هیونه و اون یکی هم آقای هو هست وای خدایا کوک تو و اون نقشه هات
+منو بردن نشستیم توی ماشین که از هیون پرسیدم
+کوک کی میاد
×نمیدونم هر وقت کارش تموم شد
+چی چی و نمیدو...
( صدای تیر همه جارو برداشت )
+ا و ن کوک نبود که . ترسیده فراوان