یک روز یکی از دانشجویانم گفت من می دونم چرا همیشه غمگین

یک روز یکی از دانشجویانم گفت: "من می دونم چرا همیشه غمگین و نا امید هستم، به خاطر اینکه دلم میخواهد همه منو دوست داشته باشند و این توی زندگی آدم ها غیر ممکنه، شاید من خوشمزه ترین و درشت ترین هلوی دنیا باشم، ولی واقعیت اینه که خیلی ها به هلو حساسیت دارند، اونقدر زیاد که ترجیح میدن من شلغم باشم و هلو نباشم."

بدبختی ما موقعی تماشایی می شود که شلغم هستیم، ولی می خواهیم به هر ضرب و زوری که هست هلو بشویم.

چه سالاد میوه شلم شوربای افتضاحی بهتر نیست به آدم ها بگوییم:
"متاسفم ! اگر امکانش بود، دوست داشتم برای شما هلو باشم، ولی من یک شلغم هستم و کاریش هم نمی تونم بکنم."

می دانید موضوع چیست؟ صبر ندارید. اگر به اندازه کافی صبر کنید، بالاخره یک کسی پیدا می شود که دیوانه ی شلغم باشد، آنوقت می توانید تمام عمرتان را شلغم باشید و مجبور نیستید مثل یک هلو زندگی کنید و بیهوده انرژی خود را برای هلو بودن از دست بدهید

👤 لئو بوسکالیا
📒 ترسوها عاشق نمی شوند
دیدگاه ها (۳)

مشاور یه لیوان آب برداشت ریخت رو زمین.وقتی ریخت، به خانم و آ...

یا بقیه الله ادرکنی💚 شرمنده‌ی نگاه تو هستم، نگاه کن یک بار ه...

🎥 روش عجیب شرکت چینی برای تنبیه کارمندان بی‌مسولیت یک شرکتی...

مثل سابق غزلم ساده و بارانی نیستهفت قرنی است در این مصر فراو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط