عشق جاودان
عشق جاودان
پارت ۱۰۲
*چند روز بعد*
ویو نویسنده
بعد از چند روز به یوکوهاما رسیدند. وارد بیمارستان شدن و بعداز پیدا کردن اتاق آیومی وارد شدند
چویا: سلام ، حالت چطوره؟
آیومی: سلام ، خوبم
دازای: سلام
آیومی: سلام
دازای: سایا کجاست ؟
آیومی: پیش دخترم
چویا: هنوز براشون اسم انتخاب نکردی؟
آیومی: نه خواستم عموهاش هم بیان بعد انتخاب کنم
چویا: میتونیم بریم بچه رو ببینیم ؟
آیومی: آره
دازای: چویا تو حواست به آیومی باشه من میرم آی سی یو
چویا: باشه
دازای رفت و چویا پیش آیومی موند.
ویو چویا
روی صندلی کنار تخت آیومی نشستم.
چویا: راستی اون یکی بچت کجاست ؟
آیومی: اینجا کنارم خوابیده.
بعد به آرومی بچه رو بلند کرد
آیومی: میخوای بغلش کنی ؟
چویا: خطرناکه ممکنه بهش آسیب بزنم
آیومی: نگران نباش
بعد آروم بچه رو گذاشت توی بغلم. خیلی کوچیک و ناز بود . با احتیاط توی بغلم نگهش داشتم .
چویا: امکان داره شوگو بخواد یکی یا هر دوتا بچه رو ازت بگیره؟
آیومی: نمیدونم ، فعلا ازش خبری نیست
چویا: مشکلی نداری بچه هات بدون پدر بزرگ میشن
آیومی: نه ، بهتر که اون پدر عوضیشون نباشه، بجاش دوتا عمو دارن
چویا:دوتا؟
آیومی: یکی دازای که عموی خونینشون هست اون یکی هم تویی
چویا: آها
پارت ۱۰۲
*چند روز بعد*
ویو نویسنده
بعد از چند روز به یوکوهاما رسیدند. وارد بیمارستان شدن و بعداز پیدا کردن اتاق آیومی وارد شدند
چویا: سلام ، حالت چطوره؟
آیومی: سلام ، خوبم
دازای: سلام
آیومی: سلام
دازای: سایا کجاست ؟
آیومی: پیش دخترم
چویا: هنوز براشون اسم انتخاب نکردی؟
آیومی: نه خواستم عموهاش هم بیان بعد انتخاب کنم
چویا: میتونیم بریم بچه رو ببینیم ؟
آیومی: آره
دازای: چویا تو حواست به آیومی باشه من میرم آی سی یو
چویا: باشه
دازای رفت و چویا پیش آیومی موند.
ویو چویا
روی صندلی کنار تخت آیومی نشستم.
چویا: راستی اون یکی بچت کجاست ؟
آیومی: اینجا کنارم خوابیده.
بعد به آرومی بچه رو بلند کرد
آیومی: میخوای بغلش کنی ؟
چویا: خطرناکه ممکنه بهش آسیب بزنم
آیومی: نگران نباش
بعد آروم بچه رو گذاشت توی بغلم. خیلی کوچیک و ناز بود . با احتیاط توی بغلم نگهش داشتم .
چویا: امکان داره شوگو بخواد یکی یا هر دوتا بچه رو ازت بگیره؟
آیومی: نمیدونم ، فعلا ازش خبری نیست
چویا: مشکلی نداری بچه هات بدون پدر بزرگ میشن
آیومی: نه ، بهتر که اون پدر عوضیشون نباشه، بجاش دوتا عمو دارن
چویا:دوتا؟
آیومی: یکی دازای که عموی خونینشون هست اون یکی هم تویی
چویا: آها
- ۱.۴k
- ۲۳ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط