من یه دخترم …
من یه دخترم …
با احساسات دخترانه ….
سختم نکنید!
مهربانم…
سنگم نکنید!
ساده ام…
پیچیده ام نکنید!
عشق و اندیشه در جانم است…
مسخره ام نکنید!
.
.
.
برای خودم مردی شدم…
بی صدا گریه میکنم این روزا…
در سکوتی سخت…
ای دنیا مواظبم باش…
قلبم هنوز ، دخترونه میتپه…!
.
.
.
دخترانه هایم را زیر سوال نبر
تو
هرچقدر هم که نیرومند باشی
زیر لمس نگاه مهربان من
زیر نوازشی عاشقانه از طرف من
کم خواهی آورد
.
.
.
دلم برای دخترانه های وجودم تنگ شده
برای آن احساسات مهارنشدنی
حالا اما…
دخترک درونم چه بی هوا این همه بزرگ شده
چه قدی کشیده طاقتم،
چه شیشه ای بودم روزی،حالا اما…
به سخت شدن هم رضا نمیدهم
به سنگ شدن می اندیشم؛
اینگونه اطمینانش بیشتر است …
.
.
من یک دخترم
وقتی خسته ام
وقتی کلافه ام
وقتی دلتنگم
بشقاب ها را نـــمی شکنم
شیشه ها را نـــمی شکنم
غرورم را نـــمی شکنم
دلت را نـــمی شکنم
در این دلتنگی ها
زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغـــض لعنتی ست!
.
.
مرا پرنسس می نامند
غروری دارم
که برای تنها نبودن له نمیشود
قلبی دارم
که هنوز تیزی خنجر نامردی را نخورده است
و زیبایی هایی دارم که
حراج چشم های بیگانه نخواهد شد
اینگونه است مشق شب های دخترانه من
.
.
من یـــه دختــرم. . .
دخترانه نــازمیکنم و دخترانه حسادت میکنم!
منم لیلای عشـــق…
دخترانــه میخندم
آری مـــن همان دختــریم که عشوه هایم برباد میدهد غرور مردانه اتـــــ را….!!!!!
.
.
دختر خلقـــــــــت عجـــیبــی اسـتــــــــ !
چشــــم هــایــش را کــه مــیبنــدی،
دیــد دلــش بــیشتــر مــی شــود…
دلــش را کــه مــی شــکنــی،
باران لــطـافتـــ از چــشمــ هــایش ســرازیــر…
انــگار درسـتــــ شــده تــا…
روی عـشـق را کــم کــند
.
.
من دخترم
چک نویس هیچ احساسی نمیشوم…!
من دخترم دخترانه میخندم…
دخترم دخترانه ناز میکنم…
دخترم دخترانه حسادت میکنم…
.
.
سلامتی ما دخترا …
که اگه نباشیم …
تموم عروسکای دنیا بی مادر میشن!
رنگای صورتی توی مغازه ها خاک میخورن!
لواشک فروشیا ورشکست میشن!
خونه سوت و کور میمونه وکسی نیست جنگولک بازی در بیاره!
دیگه کسی نیست مامانا بهش غر بزنن!
پسرا دقققققق میکنن!
سوسکا افسردگی میگیرن چون کسی نیست ازشون بترسه!
توی یخچال ها جای سالاد خالی بود!
ظرف های شیشه ای و چینی چندین سال کار میداد و نمیشکست!
.
مادخترها… همه حســـودیم!!
اما…حسادت انواع دارد..
ازحسادتِ سایز دور کمر تا حسادت به اندازه ی پشت پلکها
اما عمیـــق ترین …بُرنـــده ترین و عــذاب آور ترین حسادتمان…
وقتی است که دل مــی بنــدیم …
دل به یک مـــرد …
دیگه تـــاب نداریم صدایی جـــز ما … نگاهی جــز ما …دستانی جـــز ما …
اصلاً هر چیزی جــز ما.. از هـــزار فرســَــخــیــَـش رد شـود….
و حتی یـــــــک لحظه از او خوشــَــش بیــــایـــد!!!
که ای کـاش کــــور شود… کَـــــر شود… بشکند و یا اصلا بمیــــــرد…
رقیـــبــی که “شـــایـــد” در آینده بوجود بیـــایـــد
.
مــــن دخــــتر شدم…
تا با تــــمام وجودم عاشـق یه نـــفر باشم، فقط یه نفر…
من دخــــتر شدم…
تا با احســاسات قشــنگم آرومــش کنم…
من دخـــــتر شدم…
تا تکــــیه گاه خســــتگی های یه مــــرد باشم…
من دخـــــتر شدم…
تا به یـــه نوزاد زنــــدگی ببخـــــشم…
به ســـلامتی دخــــترای سرزمینــــــم
با احساسات دخترانه ….
سختم نکنید!
مهربانم…
سنگم نکنید!
ساده ام…
پیچیده ام نکنید!
عشق و اندیشه در جانم است…
مسخره ام نکنید!
.
.
.
برای خودم مردی شدم…
بی صدا گریه میکنم این روزا…
در سکوتی سخت…
ای دنیا مواظبم باش…
قلبم هنوز ، دخترونه میتپه…!
.
.
.
دخترانه هایم را زیر سوال نبر
تو
هرچقدر هم که نیرومند باشی
زیر لمس نگاه مهربان من
زیر نوازشی عاشقانه از طرف من
کم خواهی آورد
.
.
.
دلم برای دخترانه های وجودم تنگ شده
برای آن احساسات مهارنشدنی
حالا اما…
دخترک درونم چه بی هوا این همه بزرگ شده
چه قدی کشیده طاقتم،
چه شیشه ای بودم روزی،حالا اما…
به سخت شدن هم رضا نمیدهم
به سنگ شدن می اندیشم؛
اینگونه اطمینانش بیشتر است …
.
.
من یک دخترم
وقتی خسته ام
وقتی کلافه ام
وقتی دلتنگم
بشقاب ها را نـــمی شکنم
شیشه ها را نـــمی شکنم
غرورم را نـــمی شکنم
دلت را نـــمی شکنم
در این دلتنگی ها
زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغـــض لعنتی ست!
.
.
مرا پرنسس می نامند
غروری دارم
که برای تنها نبودن له نمیشود
قلبی دارم
که هنوز تیزی خنجر نامردی را نخورده است
و زیبایی هایی دارم که
حراج چشم های بیگانه نخواهد شد
اینگونه است مشق شب های دخترانه من
.
.
من یـــه دختــرم. . .
دخترانه نــازمیکنم و دخترانه حسادت میکنم!
منم لیلای عشـــق…
دخترانــه میخندم
آری مـــن همان دختــریم که عشوه هایم برباد میدهد غرور مردانه اتـــــ را….!!!!!
.
.
دختر خلقـــــــــت عجـــیبــی اسـتــــــــ !
چشــــم هــایــش را کــه مــیبنــدی،
دیــد دلــش بــیشتــر مــی شــود…
دلــش را کــه مــی شــکنــی،
باران لــطـافتـــ از چــشمــ هــایش ســرازیــر…
انــگار درسـتــــ شــده تــا…
روی عـشـق را کــم کــند
.
.
من دخترم
چک نویس هیچ احساسی نمیشوم…!
من دخترم دخترانه میخندم…
دخترم دخترانه ناز میکنم…
دخترم دخترانه حسادت میکنم…
.
.
سلامتی ما دخترا …
که اگه نباشیم …
تموم عروسکای دنیا بی مادر میشن!
رنگای صورتی توی مغازه ها خاک میخورن!
لواشک فروشیا ورشکست میشن!
خونه سوت و کور میمونه وکسی نیست جنگولک بازی در بیاره!
دیگه کسی نیست مامانا بهش غر بزنن!
پسرا دقققققق میکنن!
سوسکا افسردگی میگیرن چون کسی نیست ازشون بترسه!
توی یخچال ها جای سالاد خالی بود!
ظرف های شیشه ای و چینی چندین سال کار میداد و نمیشکست!
.
مادخترها… همه حســـودیم!!
اما…حسادت انواع دارد..
ازحسادتِ سایز دور کمر تا حسادت به اندازه ی پشت پلکها
اما عمیـــق ترین …بُرنـــده ترین و عــذاب آور ترین حسادتمان…
وقتی است که دل مــی بنــدیم …
دل به یک مـــرد …
دیگه تـــاب نداریم صدایی جـــز ما … نگاهی جــز ما …دستانی جـــز ما …
اصلاً هر چیزی جــز ما.. از هـــزار فرســَــخــیــَـش رد شـود….
و حتی یـــــــک لحظه از او خوشــَــش بیــــایـــد!!!
که ای کـاش کــــور شود… کَـــــر شود… بشکند و یا اصلا بمیــــــرد…
رقیـــبــی که “شـــایـــد” در آینده بوجود بیـــایـــد
.
مــــن دخــــتر شدم…
تا با تــــمام وجودم عاشـق یه نـــفر باشم، فقط یه نفر…
من دخــــتر شدم…
تا با احســاسات قشــنگم آرومــش کنم…
من دخـــــتر شدم…
تا تکــــیه گاه خســــتگی های یه مــــرد باشم…
من دخـــــتر شدم…
تا به یـــه نوزاد زنــــدگی ببخـــــشم…
به ســـلامتی دخــــترای سرزمینــــــم
۵.۴k
۰۵ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۹۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.