★☆تک پارتی ریندو☆★
★☆تک پارتی ریندو☆★
ویو آی
با صدای رو مخ ایزانا پاشدم تا براشون غذا درست کنم برن گنگ
ایزانا با دو سریع از در خارج شد نزاشت غذا رو بدم ببره
خودم سوار موتورم شدم رفتم گنگ ایزانا
آی:ایزانااااااااااااااااااااا
ایزانا:درد بله چرا اومدی اینجا؟
کاکاچو:سلام آی چان
آی :سلام کاکاچو
اومدم غذایی که یادت رفت ببری رو بدم
برای همه درست کردم
ریندو :سلام آی چان من ریندو هستم چه نسبتی با ایزانا داری؟
آی:هیچی خواهر کوچیکترشم
همه:چیییییییییییییییی
ایزانا:نگفته بودم؟
ایشون ملکه گنگ هست بگین بالا چشمش ابرو هست.......
کاکاچو:فهمیدیم صد بار گفتی
ران:فکر نمیکردم همچین خانم زیبایی باشه......
آی:ممنون چشات قشنگ میبینه
اون کیه ماسک زده؟
سانزو:سانزو هستم
آی:خوشوقتم سانزو سان
راستی یه چیز دیگه
ایزانا درباره اون....
من با کاکاچو ازدواج نمیکنمممممممممممممم
کاکاچو مثل داداشمه
ایزانا:باشه خودتو نکش
ریندو برو باهاش تا خونه خطر ناکه
آی: مگه من بچم؟:/
ایزانا:آره :/
ران:چرا....
ریندو:باش بریم آی چان
ران:😈👍
سانزو :🤣🗿
ایزانا:😊💢
کاکاچو شیون ممچو:🗿
بله ریندو آی رو رسوند خونه
*مکان جلوی در خونه
ریندو:آی چان باید یه چیزیو بگم......
آی:بله ریندو سان؟
ریندو:من خیلی وقته به شما حس دارم....
میشه دوست دخترم شی لیدی؟
آی:....ب....له...*سرخخخ
ریندو آی رو به خودش نزدیک کرد و دستشو دور کمرش حلقه کرد و یه کیس فرانسوی(طولانی)رو شروع کرد......
𓂃ꔫ ִ ۫ 𓂃ꔫ ִ ۫ 𓂃ꔫ ִ ۫ 𓂃ꔫ ִ ۫ 𓂃ꔫ𓂃ꔫ ִ
لایک فراموش نشه 🦦💕
ویو آی
با صدای رو مخ ایزانا پاشدم تا براشون غذا درست کنم برن گنگ
ایزانا با دو سریع از در خارج شد نزاشت غذا رو بدم ببره
خودم سوار موتورم شدم رفتم گنگ ایزانا
آی:ایزانااااااااااااااااااااا
ایزانا:درد بله چرا اومدی اینجا؟
کاکاچو:سلام آی چان
آی :سلام کاکاچو
اومدم غذایی که یادت رفت ببری رو بدم
برای همه درست کردم
ریندو :سلام آی چان من ریندو هستم چه نسبتی با ایزانا داری؟
آی:هیچی خواهر کوچیکترشم
همه:چیییییییییییییییی
ایزانا:نگفته بودم؟
ایشون ملکه گنگ هست بگین بالا چشمش ابرو هست.......
کاکاچو:فهمیدیم صد بار گفتی
ران:فکر نمیکردم همچین خانم زیبایی باشه......
آی:ممنون چشات قشنگ میبینه
اون کیه ماسک زده؟
سانزو:سانزو هستم
آی:خوشوقتم سانزو سان
راستی یه چیز دیگه
ایزانا درباره اون....
من با کاکاچو ازدواج نمیکنمممممممممممممم
کاکاچو مثل داداشمه
ایزانا:باشه خودتو نکش
ریندو برو باهاش تا خونه خطر ناکه
آی: مگه من بچم؟:/
ایزانا:آره :/
ران:چرا....
ریندو:باش بریم آی چان
ران:😈👍
سانزو :🤣🗿
ایزانا:😊💢
کاکاچو شیون ممچو:🗿
بله ریندو آی رو رسوند خونه
*مکان جلوی در خونه
ریندو:آی چان باید یه چیزیو بگم......
آی:بله ریندو سان؟
ریندو:من خیلی وقته به شما حس دارم....
میشه دوست دخترم شی لیدی؟
آی:....ب....له...*سرخخخ
ریندو آی رو به خودش نزدیک کرد و دستشو دور کمرش حلقه کرد و یه کیس فرانسوی(طولانی)رو شروع کرد......
𓂃ꔫ ִ ۫ 𓂃ꔫ ִ ۫ 𓂃ꔫ ִ ۫ 𓂃ꔫ ִ ۫ 𓂃ꔫ𓂃ꔫ ִ
لایک فراموش نشه 🦦💕
۳.۲k
۰۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.