وقتی نیستی

وقتی نیستی

ڪلافہ می‌شوم

همیڹ ڪہ با تہ‌مانده خیالت

خودم رانڪَه میدارم

همیڹ دردبی اراده

یعنی معتادتم

ڪَوشہ ڪَوشہ ایڹ شهررا

پی ذره‌اے ازتومیڪَردم

نمیدانی چہ
بددردےست خمارے
دیدگاه ها (۴)

بی توانگار نه انگار کهدنیایی بود . . . با توانگار نه انگار ک...

خانه ی دل را تکاندیم و نیفتادی از آنخوش نشین بودی و بردی قلب...

شبرا که به گیسوانتزنجیر می کنیآرام آرام و ذره ذرهاز قید غم ر...

وقت رفتنتباران گرفتتکه ای ابر از آسمان کنده شدو تکه ای از دل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط