فیک بربن حالشو ببرین
فیک: عشق مجانی
part:1
کاپل:جنلیسا
جنی: از موتور پیاده شدم به جیسو زنگ زدم. کجایی پس بیا دیگه
جیسو: دارم میام تو آسانسورم
جنی: منتظرم
جیسو: بابای
سوار ماشین شدم که بریم کافه
(تو کافه ساعت۸:۴۲ دقیقه شب)
جنی: من موچی میخورم با ی چیز سرد
جیسو: خب منم همینو میخام بزار برم سفارش بدم
(۱٠مین بعد)
جیسو رو به گارسون: ممنون، راستی جنی داشتیم میومدیم جلو در کافه نوشته بود به یه کارمند نیاز مندیم
جنی: اکیه من که از خدامه از بیکاری در بیام ولی خب نمیشه
جیسو: خیله خب حالا بیا دنگ خودتو حساب کن
جنی: یهو پرید تو گلوم عممم میدونی خب من پول ندارم
جیسو: وای خدا خسته نشدی همش من دنگتو حساب میکنم
جنی: یه قلب بابل تی خوردم.
خب خسته که شدم ولی کار پیدا نمیکنم
جیسو: کار پیدا نمیکنی.؟ از روزی که اخراج شدی از اون شرکت لعنتی 20 تا جا کار کردی باز اخراج شدی
part:1
کاپل:جنلیسا
جنی: از موتور پیاده شدم به جیسو زنگ زدم. کجایی پس بیا دیگه
جیسو: دارم میام تو آسانسورم
جنی: منتظرم
جیسو: بابای
سوار ماشین شدم که بریم کافه
(تو کافه ساعت۸:۴۲ دقیقه شب)
جنی: من موچی میخورم با ی چیز سرد
جیسو: خب منم همینو میخام بزار برم سفارش بدم
(۱٠مین بعد)
جیسو رو به گارسون: ممنون، راستی جنی داشتیم میومدیم جلو در کافه نوشته بود به یه کارمند نیاز مندیم
جنی: اکیه من که از خدامه از بیکاری در بیام ولی خب نمیشه
جیسو: خیله خب حالا بیا دنگ خودتو حساب کن
جنی: یهو پرید تو گلوم عممم میدونی خب من پول ندارم
جیسو: وای خدا خسته نشدی همش من دنگتو حساب میکنم
جنی: یه قلب بابل تی خوردم.
خب خسته که شدم ولی کار پیدا نمیکنم
جیسو: کار پیدا نمیکنی.؟ از روزی که اخراج شدی از اون شرکت لعنتی 20 تا جا کار کردی باز اخراج شدی
۲.۶k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.