سناریو استری کیدز
وقتی کمپانی میگه تایم کاریتون و استودیوتون از هم جدا میشه ( عضو نهم استری کیدز هستی و هیچکس نمیدونه تو رابطه این و خیلی بهت وابسته شدن)
چان (خیلی خسته): خب… میتونیم با کمپانی حرف بزنیم… جایگزین پیدا کنیم… شاید راه قانونی داشته باشه… شاید...
تو: چان، آرومی؟
چان: نه. اصلاً. دارم تو ذهنم ۷۴ تا راه غیرقانونی هم میسنجم.
تو:مینهو… گفتن باید جدا کار کنیم.
لینو بدون حتی فکر کردن:
_قبول نیست.
+چرا؟
_چون اگه تنها باشم پنج دقیقه بعد خوابم میبره و کمپانی فکر میکنه مُردم.
+خب...
_تو نیستی که بیدارم کنی! پس جدا نمیشیم. تمام.
چانگبین
چانگبین (با صدای بلند): کیااااااا؟؟ از هم جدا؟؟؟ نههههه
از شدت جیغ صندلی پشت سرس افتاد و خودش نزدیک بود بیفته زمین که گرفتیش ...
تو: چانگبین فقط قراره استودیومون جدا شه آروم باش عزیزم
چانگبین: من به وجود تو نیاز دارم تا انگیزه بگیرم داد بز... نه صبر کن واقعاً نیاز دارمممم
هیونجین: نهههه… نه نه نه… من از لحاظ هنری بهت وصل شدم جدا شیم هنر من میمیـــره!
تو: هیونجین فقط سه هفتست کنار هم کار میکنیم .
هیونجین: سه هفته؟ ولی احساس کردم یه عمر با هم بودیم… 😭
چانگبین: تو سه دقیقه هم وابسته میشی، خفه شو.
هان: خب ببین… جدا بشیم… یعنی… تو دیگه تست صدای منو نمیشنوی؟
تو: نه هان ببین این...
هان :پس کی میگه نه هانا زیاد گوشخراشه کم کن؟
تو: هان
هان: نهههه من به نقدهات وابستممم
فلیکس: جدا شیم؟ یعنی… دیگه با هم قهوه نمیخوریم؟
تو: نه، یعنی ساعتهامون جدا میشه. بغلت میکنه و یکم خودشو فاصله میده تا بتونه صورتتو ببینه
فلیکس: من استرس این چیزا رو دوست ندارم، بیا یه کوکی بخوریم تا آروم شیم
سونگمین: جداااً؟ یعنی دیگه هر روز صبح اذیتت نمیکنم؟
تو: سونگی؟واقعا که..
سونگمین: نه من باید قربانی پیدا کنم نمیتونن ازم توو بگیرن
(😶🌫😐)
جونگین: ببین… من منطقیام… جدا شیم ؟ اممم… خب ...
تو: خب… پس اوکیه؟
سونگمین: نه هیچ جا نمیری خودم باهاشون صحبت کنم ...
M☆Q
#استری_کیدز #سناریو #فیکشن #لینو #مینهو #هان #هیونجین #چانگبین #جونگین #فلیکس #بنگچان #سونگمین
چان (خیلی خسته): خب… میتونیم با کمپانی حرف بزنیم… جایگزین پیدا کنیم… شاید راه قانونی داشته باشه… شاید...
تو: چان، آرومی؟
چان: نه. اصلاً. دارم تو ذهنم ۷۴ تا راه غیرقانونی هم میسنجم.
تو:مینهو… گفتن باید جدا کار کنیم.
لینو بدون حتی فکر کردن:
_قبول نیست.
+چرا؟
_چون اگه تنها باشم پنج دقیقه بعد خوابم میبره و کمپانی فکر میکنه مُردم.
+خب...
_تو نیستی که بیدارم کنی! پس جدا نمیشیم. تمام.
چانگبین
چانگبین (با صدای بلند): کیااااااا؟؟ از هم جدا؟؟؟ نههههه
از شدت جیغ صندلی پشت سرس افتاد و خودش نزدیک بود بیفته زمین که گرفتیش ...
تو: چانگبین فقط قراره استودیومون جدا شه آروم باش عزیزم
چانگبین: من به وجود تو نیاز دارم تا انگیزه بگیرم داد بز... نه صبر کن واقعاً نیاز دارمممم
هیونجین: نهههه… نه نه نه… من از لحاظ هنری بهت وصل شدم جدا شیم هنر من میمیـــره!
تو: هیونجین فقط سه هفتست کنار هم کار میکنیم .
هیونجین: سه هفته؟ ولی احساس کردم یه عمر با هم بودیم… 😭
چانگبین: تو سه دقیقه هم وابسته میشی، خفه شو.
هان: خب ببین… جدا بشیم… یعنی… تو دیگه تست صدای منو نمیشنوی؟
تو: نه هان ببین این...
هان :پس کی میگه نه هانا زیاد گوشخراشه کم کن؟
تو: هان
هان: نهههه من به نقدهات وابستممم
فلیکس: جدا شیم؟ یعنی… دیگه با هم قهوه نمیخوریم؟
تو: نه، یعنی ساعتهامون جدا میشه. بغلت میکنه و یکم خودشو فاصله میده تا بتونه صورتتو ببینه
فلیکس: من استرس این چیزا رو دوست ندارم، بیا یه کوکی بخوریم تا آروم شیم
سونگمین: جداااً؟ یعنی دیگه هر روز صبح اذیتت نمیکنم؟
تو: سونگی؟واقعا که..
سونگمین: نه من باید قربانی پیدا کنم نمیتونن ازم توو بگیرن
(😶🌫😐)
جونگین: ببین… من منطقیام… جدا شیم ؟ اممم… خب ...
تو: خب… پس اوکیه؟
سونگمین: نه هیچ جا نمیری خودم باهاشون صحبت کنم ...
M☆Q
#استری_کیدز #سناریو #فیکشن #لینو #مینهو #هان #هیونجین #چانگبین #جونگین #فلیکس #بنگچان #سونگمین
- ۱.۲k
- ۱۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط