آن سالها مایه ماکارونی مثل حالا انقدر سوسول نبود که فلف

آن سالها مایه ماکارونی مثل حالا انقدر سوسول نبود که . فلفل دلمه ای نداشت . قارچ و هویج رنده شده و ذرت آب پز هم نداشت .
این مخلفات آن موقع ها یا نبودند یا خیلی لوکس حساب میشد.
اصلا‌انگار خیلی هایشان هنوز اختراع نشده بودند . مایه ماکارونی عبارت بود از پیاز و رب و گوشت چرخکرده . با همه سادگیش اما لعبتی بود برای خودش . مادرم هر وقت ماکارونی می پخت من با یک تکه نان لواشی که‌گذاشته بود کنار برای ته دیگ ، می آمدم کنار گاز و چشمهایم را مثل گربه چکمه پوش گرد می‌کردم که بگذارد لقمه ای مایه ماکارونی بخورم . گاهی که سردماغ بود قد یک لقمه برایم می گذاشت بماند ولی اکثر اوقات می گفت کم است و همه را می زد تنگ قابلمه ماکارونی . من ولی به همان روغن ربی ته ماهیتابه هم قانع بودم که مزه و بوی مایه ماکارونی داشت و چه بسا خوشمزه تر بود از خود ماکارونی و انقدر نان لواش را ته ماهیتابه می مالیدم که نیازی به اسکاچ نبود .
مادرم بعدها که فهمید می شود از ته ماهیتابه هم استفاده بهینه کرد و مخصوصا وقتی چند بار حین لیس زدن ماهیتابه مچم را گرفت ، موقع دم کردن ، محتویات ماکارونی را چند بار توی ماهیتابه می چرخاند تا همان دلخوشی کوچک من هم شسته بشود و برود به خورد ماکارونی ها .
گاهی فکر‌می کنم پدر و مادرهای قدیمی‌ ما را تحریم اقتصادی می کردند ‌.دلم تنگ شده برای آن روزها، هرچه که بود، زندگی آن قدیم ها حالو هوای خوبی داشت .

بابک_اسحاقی
دیدگاه ها (۱)

در کودکی عاشق پنج شنبه ها بودم پنج شنبه ها حس رهایی داشتم بی...

وقتی کوچک بودم عادت داشتم قبل از خوابیدن موهای بافته مادرم ر...

یک روز از سرِ بی کاری ،به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند.ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط