صبح امروز کسی گفت به من

صبح امروز کسی گفت به من:


تو چقدر تنهایی ...


گفتمش در پاسخ :


تو چقدر حساسی ...


تن من گر تنهاست...


دل من با دلهاست...


دوستانی دارم


بهتر از برگ درخت


که دعایم گویند و دعاشان گویم...


یادشان دردل من ...


قلبشان منزل من…...


صافی آب مرا یادتو انداخت...رفیق...


تو دلت سبز...


لبت سرخ...


چراغت روشن...


چرخ روزیت همیشه چرخان...


نفست داغ...


تنت گرم...


دعایت با من...



"سهراب سپهری"
دیدگاه ها (۱)

در کارگه کوزه گری رفتم دوشدیدم دو هزار کوزه گویا و خموشناگه ...

از تمامی دوستان انلاین تقاضا میشود بلا فاصله ،تکرار میکنم در...

28 صفر ....به یاد دوستان بودیم....

هر "افتادنی"........که سقوط نیست... . . . "مهرت" بر دلم "...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط