به حباب نگران لب يک رود قسم، و به کوتاهي آن لحظه شادي که
به حباب نگران لب يک رود قسم، و به کوتاهي آن لحظه شادي که گذشت،غصه هم ميگذرد،آنچناني که فقط خاطره اي خواهدماند..لحظه ها عريانند.به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!!زندگي ذره کاهيست،که کوهش کرديم،زندگي نام نکويي ست،که خارش کرديم، زندگي نيست بجز نم نم باران بهار،زندگي نيست بجزديدن يار زندگي نيست بجزعشق، بجزحرف محبت به کسي، ورنه هرخاروخسي، زندگي کرده بسي،زندگي تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاکوچه وپس کوچه واندازه يک عمر بيابان دارد. ما چه کرديم و چه خواهيم کرد در اين فرصت کم
۱.۷k
۲۲ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.