خاطره
#خاطره
+ داشت رو زمین با انگشت یه چیزی مینوشت
رفتن جلو نگاه کردن
دیدن چندین متر
هی پشتِ هم نوشته
حسین .. حسین .. حسین ..
جوری که انگشتش زخم شده
گفتن چیکار میکنی حاجی؟!
گفت
چون میسر نیست بر من کامِ او
عشق بازی میکنم با نامِ او
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#شهید_مجید_پازوکی...
#خاکیان_خدایی
+ داشت رو زمین با انگشت یه چیزی مینوشت
رفتن جلو نگاه کردن
دیدن چندین متر
هی پشتِ هم نوشته
حسین .. حسین .. حسین ..
جوری که انگشتش زخم شده
گفتن چیکار میکنی حاجی؟!
گفت
چون میسر نیست بر من کامِ او
عشق بازی میکنم با نامِ او
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#شهید_مجید_پازوکی...
#خاکیان_خدایی
- ۵۹۹
- ۲۸ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط