یک نفر امد قرارم را گرفت برگ و بار و شاخسارم را گرفت

یک نفر امد قرارم را گرفت / برگ و بار و شاخسارم را گرفت
چهار فصل من بهار بود ، حیف / باد پائیزی بهارم را گرفت
اعتباری داشتم در پیش عشق / با نگاهی ، اعتبارم را گرفت
عشق یا چیزی شبیه عشق بود / آمد و دار و ندارم را گرفت
دیدگاه ها (۶)

همه شب دست به دامان خدا تا سحرمکه خدا از تو خبر دارد و من بی...

یـه وقـتهـایـی دلــت مـیـخـواد یــه پـــرانــتـز بــاز کـنـی...

"دوستت دارم" ولی با ترس و پنهانیکه پنهان کردن یک عشق یعنی او...

ﻫﺮ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻓـــــﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ! ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔــﺘﻪ ﺍﺳﺖ ! ﺑ...

black flower(p,276)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط