اناده شدم یه ارایش لایت کردم لباس خوشگل پوشیدم حرکت کردم
اناده شدم یه ارایش لایت کردم لباس خوشگل پوشیدم حرکت کردم رفتم طرف ادرس
رسیدیمم خببب
اینجا چقدر عجیب قریبهع
داشتم راه میرفتم طرف یک خونه ای که چشام توسط یه نفر بسته شد
ا.ت: کجا میبری منوو
مرد ناشناس: خفه شووووو
راه بیوفت
رفتین تو یه خونی که چشامو باز کرد
روی زمین پر از گلای قرمز بود روی دیوار های نوشته بود باهام ازدواج کن ا.ت
یه کیک هم روی میز بود روش نوشته بود باهام ازدواج میکنی؟
بعنی چیی
یک دفعه یکی از پشت بغلم کرد اغوشش خیلی اشنا بود بوی عطرشم اشنا بود
برگشتم دیدم کوکیه
ا.ت: ددیییی
کوک: ددی؟او درستهه خودممم
ا.ت: کوک این کارا برا چی بود وقتی پیامتو دیدم سکته کردمم
کوک: باهام ازدواج میکنی بیبی گرل؟
میتونم باهم خوشبخت شیم میتونیم بچه دار شیم
ا.ت: معلومه که ازدواج میکنم(شوققققق)
کوک محکم تر بغلم کرد
لبمو بوسید منم همراهیش کردم
کوک: خیلی خوشحالم که پیشمی همیشههه
رسیدیمم خببب
اینجا چقدر عجیب قریبهع
داشتم راه میرفتم طرف یک خونه ای که چشام توسط یه نفر بسته شد
ا.ت: کجا میبری منوو
مرد ناشناس: خفه شووووو
راه بیوفت
رفتین تو یه خونی که چشامو باز کرد
روی زمین پر از گلای قرمز بود روی دیوار های نوشته بود باهام ازدواج کن ا.ت
یه کیک هم روی میز بود روش نوشته بود باهام ازدواج میکنی؟
بعنی چیی
یک دفعه یکی از پشت بغلم کرد اغوشش خیلی اشنا بود بوی عطرشم اشنا بود
برگشتم دیدم کوکیه
ا.ت: ددیییی
کوک: ددی؟او درستهه خودممم
ا.ت: کوک این کارا برا چی بود وقتی پیامتو دیدم سکته کردمم
کوک: باهام ازدواج میکنی بیبی گرل؟
میتونم باهم خوشبخت شیم میتونیم بچه دار شیم
ا.ت: معلومه که ازدواج میکنم(شوققققق)
کوک محکم تر بغلم کرد
لبمو بوسید منم همراهیش کردم
کوک: خیلی خوشحالم که پیشمی همیشههه
۵.۰k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.