شعر مردن آدمیت از محمد جاوید
آمردن آدمیت
از آن روزی که آدم را زفردوس برین راندند
و ابلیسان به گوشش نغمه ای شوم و حزین خواندند
از آن هنگام که هابیل را قابیل خونین کرد
و با خون برادر دست های خویش رنگین کرد
از آن روزی که یوسف را به چاهی سرنگون کردند
و یعقوب نبی را راهی دشت جنون کردند
و شُد موسی اسیر کینه ی فرعون بی پروا
به دشت ماریه آن سان به نیزه برده شد سرها
آدمیت شد فنا هرچند آدم زنده بود
در قمار زندگانی آدمی بازنده بود
از زمانی که به عیسی آن زبونان تاختند
از برایش با جفا کاری صلیبی ساختند
آتشی را از برای بت شکن افروختند
هر لب حق گوی را با رشته ی کین دوختند
سنگ کفر و جهل بر دندان احمد کوفتند
زآتش ظلم سکندر بیگناهان سوختند
پیل های ابرهه بر شهر مکه تاختند
جنگ را با خفت و خواری به مرغان باختند
آدمیت شد فنا هر چند آدم زنده بود
در قمار زندگانی آدمی بازنده بود
آن زمان کز جهل و نخوت فرق مولا(ع) شد دوتا
شد سر پاک حسین(ع) در نینوا از تن جدا
آن زمانی که نظام برده داری شد به پا
سهم آن بی چیز و دارا در طبیعت شد سِوا
دختران زنده به گور از جهل و نادانی شدند
مردمان دور از صفات و خوی انسانی شدند
دشنه ی نامردمان قلب عدالت را درید
مرغ عشق و معرفت از بام انسان ها پرید
آدمیت شد فنا هرچند آدم زنده بود
در قمار زندگانی آدمی بازنده بود
گرچه آدم بود لیکن راه شیطانی گرفت
ظاهرش انسان ولیکن خوی حیوانی گرفت
ماند در تاریخ «جاویدان» جفاکاری او
داستان ها گفته شد از ظلم و بد کاری او
شاعر : آقای محمد جاوید
شعر با الهام از شعر «اشکی در گذرگاه تاریخ» زنده یاد فریدون مشیری سروده شده است.
منبع : دفتر شعر گلستان جاوید
ش ف : 778
https://t.me/srazsaveh
https://instagram.com/srazsaveh
https://srazsaveh.persianblog.ir
تگ ها :
#گنجینه_علوی #ادبیات #شعر #شعر_نو #مردن_آدمیت #محمد_جاوید #آدم_و_بهشت #ابلیس #هابیل_و_قابیل #حضرت_یوسف_ع #حضرت_یعقوب_ع #حضرت_موسی_ع #فرعون #آدمیت_شد_فنا #حضرت_عیسی_ع #کفر_و_جهل #جهل_و_نخوت #قمار_زندگانی #جهل_و_نادانی #عشق_و_معرفت #پریدن_معرفت_از_بام_انسان_ها #اشکی_در_گذرگاه_تاریخ #فریدون_مشیری #دفتر_شعر_گلستان_جاوید #سبک_زندگی #آموزش
از آن روزی که آدم را زفردوس برین راندند
و ابلیسان به گوشش نغمه ای شوم و حزین خواندند
از آن هنگام که هابیل را قابیل خونین کرد
و با خون برادر دست های خویش رنگین کرد
از آن روزی که یوسف را به چاهی سرنگون کردند
و یعقوب نبی را راهی دشت جنون کردند
و شُد موسی اسیر کینه ی فرعون بی پروا
به دشت ماریه آن سان به نیزه برده شد سرها
آدمیت شد فنا هرچند آدم زنده بود
در قمار زندگانی آدمی بازنده بود
از زمانی که به عیسی آن زبونان تاختند
از برایش با جفا کاری صلیبی ساختند
آتشی را از برای بت شکن افروختند
هر لب حق گوی را با رشته ی کین دوختند
سنگ کفر و جهل بر دندان احمد کوفتند
زآتش ظلم سکندر بیگناهان سوختند
پیل های ابرهه بر شهر مکه تاختند
جنگ را با خفت و خواری به مرغان باختند
آدمیت شد فنا هر چند آدم زنده بود
در قمار زندگانی آدمی بازنده بود
آن زمان کز جهل و نخوت فرق مولا(ع) شد دوتا
شد سر پاک حسین(ع) در نینوا از تن جدا
آن زمانی که نظام برده داری شد به پا
سهم آن بی چیز و دارا در طبیعت شد سِوا
دختران زنده به گور از جهل و نادانی شدند
مردمان دور از صفات و خوی انسانی شدند
دشنه ی نامردمان قلب عدالت را درید
مرغ عشق و معرفت از بام انسان ها پرید
آدمیت شد فنا هرچند آدم زنده بود
در قمار زندگانی آدمی بازنده بود
گرچه آدم بود لیکن راه شیطانی گرفت
ظاهرش انسان ولیکن خوی حیوانی گرفت
ماند در تاریخ «جاویدان» جفاکاری او
داستان ها گفته شد از ظلم و بد کاری او
شاعر : آقای محمد جاوید
شعر با الهام از شعر «اشکی در گذرگاه تاریخ» زنده یاد فریدون مشیری سروده شده است.
منبع : دفتر شعر گلستان جاوید
ش ف : 778
https://t.me/srazsaveh
https://instagram.com/srazsaveh
https://srazsaveh.persianblog.ir
تگ ها :
#گنجینه_علوی #ادبیات #شعر #شعر_نو #مردن_آدمیت #محمد_جاوید #آدم_و_بهشت #ابلیس #هابیل_و_قابیل #حضرت_یوسف_ع #حضرت_یعقوب_ع #حضرت_موسی_ع #فرعون #آدمیت_شد_فنا #حضرت_عیسی_ع #کفر_و_جهل #جهل_و_نخوت #قمار_زندگانی #جهل_و_نادانی #عشق_و_معرفت #پریدن_معرفت_از_بام_انسان_ها #اشکی_در_گذرگاه_تاریخ #فریدون_مشیری #دفتر_شعر_گلستان_جاوید #سبک_زندگی #آموزش
۲.۳k
۱۲ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.