سناریو شماره ی

[سناریو شماره ی ۳]
چرا من....
پارت ۱۰
(سلام علیکم..‌‌امیدوارم چطورتون عالی باشههههه....ببخشید کم پارت دادم ولی الان میدم.‌‌.‌....میخوام زودتر اینو تموم کنم که بریم سراغ اون فن فیک که من عاشقشمممممم و ذوق دارم براش خب دیگه وقتتون رو نگیرم بریم سراغ پارت)

~کاتسوکی در ذهن~
ولی‌‌‌‌.....اصلا اون زخما روی دستش چی بود؟ خیلی زیاد بودن....اصلا دارم چی فکر میکنم لعنتی...‌...من نگران اون احمق نیستم فقط نمیخوام وقتی مرد جنازش بیوفته رو دستم....
(خب واقعا چی؟ اگه ایزوکو زخمشاش پانسمان بود....پس چطوری معلوم بودن)
*برگردیم به گذشته*
*فلش بک*
*ایزوکو به پنجره خیره شده بود و وزش باد در موهایش می وزید و موهایش را پخش میکرد....پرتوی نور آفتاب روی صورتش نمایان بود...و باعث میشد چشمانش بدرخشند در حالی که به منظره خیره شده بود یاد حرف دکتر افتاد....*

~ایزوکو در ذهن~
اصلا حواسم نبود....دکتر گفت هر دوساعت بانداژ ها رو عوض کنم

*و شروع کرد به در اوردن بانداژ ها و کمی از اون چرت و پرت هوشمنده (به خدا اسمشو نمیدونممممم) استفاده کرد که یهو کاتسوکی اومد*
*و ادامه میشه پارت قبل به خاطر همین ایزوکو بانداژش باز بود*
*برگشت به زمان حال*
*ماشین در حال حرکت بود و باد در موهای ایزوکو می وزید و آنها را در هوا به رقص در میاورد ایزوکو حوصله اش سر میرفت پس دفتر تحلیل قهرمانی اش را در اورد و مشغول تحلیل شد انقدر مشغول بود که متوجه ی صدا های اطرافش نمیشد*
*در همین حین راننده...‌‌*

راننده: هی کاچان نظرت....
*کاتسوکی از کلمه ی (کاچان) تعجب کرد و بدش می امد که کسی او را به این اسم صدا کند یا شاید اینطور فکر میکرد چون فقط دوست داشت دکو او را چنین صدا کند🧐*
*و حرف راننده را قطع کرد*

کاتسوکی: ببینم کدوم خر اضافی اسکل خرخون احمقی بهت گفته منو به این اسم صدا کنی؟؟؟؟؟؟💢

راننده: مگه اسمت کاچان نبود؟

کاتسوکی: نه💢 ول کن این اسم مستعاره کثیفو به من نمیاد

راننده: ولی ایزوکو تو رو اینجوری صدا میکنه

کاتسوکی: دکو غلط کرده با تو!💢

راننده: باشه باشه آرام باش برادر من بهت میگم باکوگو

کاتسوکی: تچ *و چشمانش را چرخاند*

راننده: ببینم نظرت چیه که یکم این اخلاق گوهت رو کم کنی؟

کاتسوکی: الان چه گوهی خوردی؟؟؟؟؟💢😤

راننده: نه بابا اصلا من کاوم خرم من همیشه گوه میخورم ولم کن *راننده از ترس به خودش خیسید*

کاتسوکی: اون زر مفتت رو بزن

راننده: یکم نمیخوای اخلاقت رو با دیگران تغییر بدی
*کاتسوکی متوجه شد که متظور راننده از دیگران در واقع ایزوکو است*

کاتسوکی: نه

راننده: ولی به نفعته.....

کاتسوکی: من به ننه و پیری(منظورش مامان و باباشه😅) به تو گوش کنم؟؟؟؟💢😤 که یه زپرتی کله خر بیش نیستی؟؟؟؟

راننده: من فقط یه پیشنهاد دادم

پایان پارت۱۰
دیدگاه ها (۸)

[سناریوی شماره ی ۳]چرا من.....پارت۱۱(سلام علیکم امیدوارم چطو...

[سناریو شماره ی ۳]چرا من...‌پارت ۱۲(سلامممم امیدوارم چطورتون...

🗣:باکوگو از دکو متنفره...باکوگو:بله بله مشاهده میکنید بچم اح...

مرسی از همتون🤍💫🫂

{سناریو شماره 3}

پارت (سلاممممم بعد از سال هاااا اومدم با یه پارت...چون دلم ب...

[سناریو شماره ۴]

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط