p1
ویو ات
صبح از خواب با آلارم بیدار شدم ، بقیه فکر میکنن مافیا بودن و ثروتمند بودن خیلی راحت و خیلی خوبیه ولی نه ، کار سختیه باید سعی کنی همیشه خوب بنظر برسی ، رفتم صورتمو شستم و روتین پوستینی انجام دادم و لباس خوابم رو عوض کردم و رفتم پایین پیش پدرم و مادرم
علامت ات _
_ صبح خیر بابا
پ ات : صبح بخیر دخترم بیا
_ مامان کجاست ؟
پ ات : با خدمت کار ها رفته خرید
_ خرید ؟ واسه ی چی ؟
پ ات : اوو یادم رفت بهت بگم امشب یه مهمونی رقص داریم و قراره کل فامیل و مافیا ها رو دعوت کنیم ( کل فامیل پدری ات مافیا هستن)
_ دوباره مهمونی ؟ خسته کنندست
پ ات : از دست تو
_ بابا ، عمو هم میاد ؟( ات فقط یه عمو داره که اون هم بابای کوکه )
پ ات : بله دخترم
-جونگ کوک چی ؟
پ ات : آره
نههههههههههه، من ازش بدم میاد چرا باید بیاد
ولی الان نزدیک ۹ ساله ندیدمش و دلم یه ذرههههههههههه براش تنگ شده
فقط یه ذره
پات : ات ، رفتی تو فکر ، چیه نکنه عاشقشی ؟
_ بابااااااااااااا، چی میگی ؟ من ازش متنفرم ( داد )
پ ات : ( خنده ) شوخی کردم ، داد نزن ، حالا برو لباس بپوش
_ مگه شب ساعت ۶ نیست ؟
پ ات : جنابعالی خیلی دیر بیدار شدی الان ۴ و نیمه
_ خاک به سرم برم حاضر شم
پ ات : آره برو هرچی لوازم آرایشی خوب داری به پوستت بزن پیش کوک خوب بنظر بیایی😁 ( چقدر بابای منه )
_ بابااااااااااااااااااااااااا😤🤬🤬🤬
پ ات : شوخی کردم برو 😂
رفتم و یه لباس مهمونی پوشیدم و کمی باز بود ولی عیبی نداره و یه آرایش لایت کردم و برق لب زدم
و اومدم پایین و دیدم مامانم برگشته و همه جارو حاضر کرده و دوست های مافیا بابام اومدن و دارن مشروب میخورن و میگن و میخندن
مامانم گفت الان فامیل ها میان برو جلوی در و بهشون سلام بده
رفتم جلوی در و به همشون سلام کردم که عموم هم اومد
علامت کوک +
پ کوک : سلام دخترم ، چه زیبا شدی
_ مرسی عمو جان بفرمایید تو
اومد تو که دیدم کوک داره میاد . خیلی جذاب شده بود ، خیلی جذابببب
باورم نمیشه این همون جونگ کوکه ،
ویو کوک
خیلی زیبا شده بود ، لباسش حسابی تحریکم کرده بود
ویو ات
تا منو دید لبخند زد ، قند تو دلم اب شد
+ سلام ، چقدر زشت تر شدی
_ سلام عزیزم تو هم گاو تر شدی
+ بعد ۹ سال هنوز ازم بدت میاد
_ خودت شروع کردی
رفت تو و کنار پدرش نشست ، نه حرفم رو پس میگیرم ، هنوزم گاوه ، تازه گاو تر هم شده
مادم اومد و گفت : به مهمونی رقص خوش اومدید ، من قراره اسم ها تون رو بنویسم و قرعه کشی کنم و هر کی با هرکی افتاد باید باهاش برقصه
دعا میکنم من با کوک نباشم
م ات : ات ، دختر من با کی افتاده ؟ اووو جونگ کوک
ویو کوک
همینو کم داشتم
حمایت ؟
لایک تک: ذوق من :)
شرط : ۷ لایک ، ۱۰ کامنت
صبح از خواب با آلارم بیدار شدم ، بقیه فکر میکنن مافیا بودن و ثروتمند بودن خیلی راحت و خیلی خوبیه ولی نه ، کار سختیه باید سعی کنی همیشه خوب بنظر برسی ، رفتم صورتمو شستم و روتین پوستینی انجام دادم و لباس خوابم رو عوض کردم و رفتم پایین پیش پدرم و مادرم
علامت ات _
_ صبح خیر بابا
پ ات : صبح بخیر دخترم بیا
_ مامان کجاست ؟
پ ات : با خدمت کار ها رفته خرید
_ خرید ؟ واسه ی چی ؟
پ ات : اوو یادم رفت بهت بگم امشب یه مهمونی رقص داریم و قراره کل فامیل و مافیا ها رو دعوت کنیم ( کل فامیل پدری ات مافیا هستن)
_ دوباره مهمونی ؟ خسته کنندست
پ ات : از دست تو
_ بابا ، عمو هم میاد ؟( ات فقط یه عمو داره که اون هم بابای کوکه )
پ ات : بله دخترم
-جونگ کوک چی ؟
پ ات : آره
نههههههههههه، من ازش بدم میاد چرا باید بیاد
ولی الان نزدیک ۹ ساله ندیدمش و دلم یه ذرههههههههههه براش تنگ شده
فقط یه ذره
پات : ات ، رفتی تو فکر ، چیه نکنه عاشقشی ؟
_ بابااااااااااااا، چی میگی ؟ من ازش متنفرم ( داد )
پ ات : ( خنده ) شوخی کردم ، داد نزن ، حالا برو لباس بپوش
_ مگه شب ساعت ۶ نیست ؟
پ ات : جنابعالی خیلی دیر بیدار شدی الان ۴ و نیمه
_ خاک به سرم برم حاضر شم
پ ات : آره برو هرچی لوازم آرایشی خوب داری به پوستت بزن پیش کوک خوب بنظر بیایی😁 ( چقدر بابای منه )
_ بابااااااااااااااااااااااااا😤🤬🤬🤬
پ ات : شوخی کردم برو 😂
رفتم و یه لباس مهمونی پوشیدم و کمی باز بود ولی عیبی نداره و یه آرایش لایت کردم و برق لب زدم
و اومدم پایین و دیدم مامانم برگشته و همه جارو حاضر کرده و دوست های مافیا بابام اومدن و دارن مشروب میخورن و میگن و میخندن
مامانم گفت الان فامیل ها میان برو جلوی در و بهشون سلام بده
رفتم جلوی در و به همشون سلام کردم که عموم هم اومد
علامت کوک +
پ کوک : سلام دخترم ، چه زیبا شدی
_ مرسی عمو جان بفرمایید تو
اومد تو که دیدم کوک داره میاد . خیلی جذاب شده بود ، خیلی جذابببب
باورم نمیشه این همون جونگ کوکه ،
ویو کوک
خیلی زیبا شده بود ، لباسش حسابی تحریکم کرده بود
ویو ات
تا منو دید لبخند زد ، قند تو دلم اب شد
+ سلام ، چقدر زشت تر شدی
_ سلام عزیزم تو هم گاو تر شدی
+ بعد ۹ سال هنوز ازم بدت میاد
_ خودت شروع کردی
رفت تو و کنار پدرش نشست ، نه حرفم رو پس میگیرم ، هنوزم گاوه ، تازه گاو تر هم شده
مادم اومد و گفت : به مهمونی رقص خوش اومدید ، من قراره اسم ها تون رو بنویسم و قرعه کشی کنم و هر کی با هرکی افتاد باید باهاش برقصه
دعا میکنم من با کوک نباشم
م ات : ات ، دختر من با کی افتاده ؟ اووو جونگ کوک
ویو کوک
همینو کم داشتم
حمایت ؟
لایک تک: ذوق من :)
شرط : ۷ لایک ، ۱۰ کامنت
۱۳.۶k
۲۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.