امشب غزل ساده ی من ناب ترین شد

امشب غزل ساده ی من ناب ترین شد
مهتاب در آغوش تو مهتاب ترین شد

مهتاب همان شب که تو خواندی غزلم را
شرمنده شد از نور رخت آب ترین شد

جنگی شده برپا به میان غزل وعقل
بردی غزلم! جنگ تو احزاب ترین شد

آداب غزل چیست ندانستم از اول
حالا چه غزل ها که پرآداب ترین شد

مجنون که بُوَد! کیست زلیخا! نشناسند
دیگر مثل و قصه ی ما باب ترین شد

مردابم و نیلوفر من زینت من باش
نیلوفر من عشق تو مرداب ترین شد

گفتی که شنیدم غزلت را،خوشم آمد
ای وای دلم وای که بی تاب ترین شد

ای کاش نمیرم! نکند خواب وخیالی
افسوس که رویای تو نایاب ترین شد
دیدگاه ها (۱)

❣مهــــربــانــا❣زهمه دست کشیدم که توباشی همه ام با تو بودن ...

تو همون حوری که پرتوفکند برکوه دشتعشق لیلایی که مجنونی ازت س...

دلبرادر هوس دیدن رویتدل من تاب نداردنگهم خواب نداردقلممگوشه ...

❤❤❤

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط