بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت دوم :
فاتحه اسلام را باید خواند هنگامی که امّت اسلام، رعیت چون یزیدی گردند؛ و من خودم از رسول خدا صلی الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: خلافت بر آل ابوسفيان حرام است.(موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام 285، ح 252)
امر به معروف و نهی از منکر :
دو) - در وصیت خود به برادرش محمد حنیفه، هدف اصلی خروج = قیام را بیان نموده و نوشتند:
وَ اِنّی لَمْ اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاِصْلاحِ فِی اُمَّةِ جَدّی صلی الله علیه و آله اُریْدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اَسیْرُ بِسیرَةِ جَدّی وَ اَبی عَلیّ بن ابی طالِبٍ عَلیه السَلام - بدانید من برای سرکشی و خوشگذرانی و فساد و ستم خروج نکردم؛ بلکه فقط برای دنبال کردن اصلاح امّت جدّم خارج شدم خروج کردم و تصمیم گرفتهام که امر به معروف و نهی از منکر نمایم و سیره جدّم (رسول خدا صلی الله علیه و آله) و پدرم علی بن ابی طالب علیه السلام را دنبال نمایم.
رهبری و هدایتی امتی که طالب امام شدند:
سه) - ایشان پیش از خروج از مکه و نیز پیش از اعزام مسلم، نامهای در پاسخ درخواست مردم کوفه، به دست سعید و هانی فرستادند. در این نامه به درخواست مردم جهت برخورداری از امامی هادی تصریح شده است:
بِسم اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ مِنْ حُسَیْنِ بنِ عَلَیٍّ، اِلی الْمَلَأِ مِنَ الْمُؤمِنینَ وَ الْمُسْلِمیْنَ، اَمّا بَعْدُ: فَاِنَّ هانِیاً وَ سَعیْداً قَدَما عَلَیَّ بِکُتُبِکُمْ وَ کانا آخِرَ مَنْ قَدِمَ عَلَیَّ مِنْ رُسُلِکُمْ وَ قَدْ فَهِمْتُ کُلَّ الَّذی اقْتَصَصتُمْ وَ ذَکَرْتُمْ وَ مَقالَةَ جُلِّکُمْ: اِنَّهُ لَیْسَ عَلَیْنا اِمامٌ فَاقْبِلْ، لَعَلَّ اللّه ُ اَنْ یَجْمَعَنا بِکَ عَلی الهُدی وَ الْحَقِّ - بنام خداوند بخشنده مهربان. از حسین بن علی به سوی گروهی از مؤمنان و مسلمانان، پس از ستایش خدا، همانا هانی و سعید نامههای شما را آوردند و این دو نفر، آخرین فرستادههای شما بودند. من آنچه را که نوشته بودید و حکایت کردید درک کردم و سخن همه شما این بود که: امام و رهبر نداریم؛ به سوی ما بشتاب، شاید خداوند به وسیله تو ما را به هدایت و حق رهنمون سازد.(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت دوم :
فاتحه اسلام را باید خواند هنگامی که امّت اسلام، رعیت چون یزیدی گردند؛ و من خودم از رسول خدا صلی الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: خلافت بر آل ابوسفيان حرام است.(موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام 285، ح 252)
امر به معروف و نهی از منکر :
دو) - در وصیت خود به برادرش محمد حنیفه، هدف اصلی خروج = قیام را بیان نموده و نوشتند:
وَ اِنّی لَمْ اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاِصْلاحِ فِی اُمَّةِ جَدّی صلی الله علیه و آله اُریْدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اَسیْرُ بِسیرَةِ جَدّی وَ اَبی عَلیّ بن ابی طالِبٍ عَلیه السَلام - بدانید من برای سرکشی و خوشگذرانی و فساد و ستم خروج نکردم؛ بلکه فقط برای دنبال کردن اصلاح امّت جدّم خارج شدم خروج کردم و تصمیم گرفتهام که امر به معروف و نهی از منکر نمایم و سیره جدّم (رسول خدا صلی الله علیه و آله) و پدرم علی بن ابی طالب علیه السلام را دنبال نمایم.
رهبری و هدایتی امتی که طالب امام شدند:
سه) - ایشان پیش از خروج از مکه و نیز پیش از اعزام مسلم، نامهای در پاسخ درخواست مردم کوفه، به دست سعید و هانی فرستادند. در این نامه به درخواست مردم جهت برخورداری از امامی هادی تصریح شده است:
بِسم اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ مِنْ حُسَیْنِ بنِ عَلَیٍّ، اِلی الْمَلَأِ مِنَ الْمُؤمِنینَ وَ الْمُسْلِمیْنَ، اَمّا بَعْدُ: فَاِنَّ هانِیاً وَ سَعیْداً قَدَما عَلَیَّ بِکُتُبِکُمْ وَ کانا آخِرَ مَنْ قَدِمَ عَلَیَّ مِنْ رُسُلِکُمْ وَ قَدْ فَهِمْتُ کُلَّ الَّذی اقْتَصَصتُمْ وَ ذَکَرْتُمْ وَ مَقالَةَ جُلِّکُمْ: اِنَّهُ لَیْسَ عَلَیْنا اِمامٌ فَاقْبِلْ، لَعَلَّ اللّه ُ اَنْ یَجْمَعَنا بِکَ عَلی الهُدی وَ الْحَقِّ - بنام خداوند بخشنده مهربان. از حسین بن علی به سوی گروهی از مؤمنان و مسلمانان، پس از ستایش خدا، همانا هانی و سعید نامههای شما را آوردند و این دو نفر، آخرین فرستادههای شما بودند. من آنچه را که نوشته بودید و حکایت کردید درک کردم و سخن همه شما این بود که: امام و رهبر نداریم؛ به سوی ما بشتاب، شاید خداوند به وسیله تو ما را به هدایت و حق رهنمون سازد.(ادامه دارد...)
۱.۴k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.