نمیرنجم اگر کاخ مرا ویرانه میخواهد

نمی‌رنجم اگر کاخِ مرا ویرانه می‌خواهد
که راه عشق ، آری ، طاقتی مردانه می‌خواهد !

کمی هم لطف باید گاه‌ گاهی مردِ عاشق را
پرنده در قفس هم باشد ، آب و دانه می‌خواهد

چه حُسنِ اتفاقی ؛ اشتراک ما پریشانی‌ست
که هم مویِ تو هم بغضِ من ، آری ، شانه می‌خواهد

تحمل کردن قهر تو را یک استکان بس نیست
تسلّی دادن این فاجعه ، میخانه می‌خواهد !

اگر مقصود تو عشق است ، پس آرام باش ای دل !
چه فرقی می‌کند می‌خواهدم او یا نمی‌خواهد ؟!

#سجاد_رشیدی_پور
دیدگاه ها (۲)

وقتی به دوش خاطره ها می نشانی ام ،تا انزوای تلخِ غزل می کشان...

تو را دوست دارم ولی رو نکردمفقط شعر گفتم ، هياهو نکردمنگفتم ...

دل ، درد تو یادگار داردجان ، عشق تو غمگسار داردتا عشق تو در ...

من خود دلم از مهر تو لرزید ، وگرنهتیرم به خطا می‌رود اما به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط