امشب یه نفر با یه شماره ناشناس بهم اس ام اس داد تو ...

امشب یه نفر با یه شماره ناشناس بهم اس ام اس داد « تو که درباره ی دلتنگی انقدر قشنگ نوشتی، تا حالا دلت برای کسی تنگ شده؟ »
واسش فرستادم نه اندازه ی تو،
واسم فرستاد « مگه می دونی من کی هستم ؟»
گفتم نه،
گفت «هنوزم علم غیب داری و همه چیز رو می دونی؟»
گفتم همه چیز که نه، فقط این رو می دونم که انقدر دلتنگ هستی که شماره م رو هنوز یادته. اگه نتونستی شماره م رو فراموش کنی یا از تو گوشیت پاک کنی یعنی بدجور اسیر خاطرات شدی...
چند دقیقه ی بعد با شماره ی اصلیش بهم زنگ زد. شماره ش تو گوشیم سیو بود، شماره ش رو حفظ بودم!


#حسین_حائریان
دیدگاه ها (۱)

کاش بچه میموندیم!!!!!بچه که بودیم وقتی می‌رفتیم قبرستون خیلی...

پاییز شدم از آن بهاری کهتوییآواره شدم در آن دیاری که توییعاش...

بی تو هم میشود زندگی کردقدم زدچای خورد فیلم دیدسفر رفت...فقط...

اکثر انسانها حتی جسارت دور ریختن لباسهایی که مدتهاست بدون اس...

اینجا رو یادته ریحانه ساداتم!یادته برای آخرین بار بغلت کردم ...

واسش فرستادم زندگی خوبه؟ چیزی کم و کسر نداری؟ واسم فرستاد خو...

وقتی بهش گفتم دلم لرزیده و تو خنده‌های یه نفر خودم رو گم کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط