مسعودی مورخ بزرگ اهل سنت در تاریخ مروج الذهب می نویسد

مسعودی مورّخ بزرگ اهل سنّت در تاریخ مروج الذهب می نویسد: مردی از اهل کوفه سوار بر جمل (شتر نر) خویش به شام آمد.

مردی از اهل شام که در آن شتر طمع کرده بود به دادگاه شکایت برد که این ناقه (شتر ماده) من بوده و این مرد کوفی در جنگ صفین از من گرفته است.

قاضی از او شاهد خواست و او هم پنجاه نفر از مردان شام را آورد و در پیشگاه قاضی شهادت دادند که این ناقه (شتر ماده) از آنِ مرد شامی بوده است!

مرد کوفی شکایت نزد معاویه برد و گفت: این شتر من اصلاً ناقه (شتر ماده) نیست، بلکه جمل (شتر نر) است.

معاویه که با این حادثه شگفت روبه رو شده بود، گفت:
"لب فروبند! حال که حکمش صادر شده قیمتش را به تو میپردازم.
اما وقتی به کوفه نزد علی بن ابی طالب(ع)برگشتی به ایشان بگو من با ارتشی صدهزار نفری آماده جنگ با او هستم که بین شتر نر و ماده فرق نمی گذارند، بلکه در مسیر جنگ صفین نماز جمعه را در روز چهارشنبه برای آن‏ها خوانده ام و آن ها سکوت کردند."[۱]
-------------------------------
پی نوشت:
(۱) ابلغ علیاً انی اقابله بمأة ألف ما فیهم من یفرق بین الناقة و الجمل و لقد بلغ من أمرهم له انه صلّی بهم عند مسیرهم إلی صفین الجمعة یوم الاربعاء (مروج الذهب، ج ۲، ص ۱۷۲)
دیدگاه ها (۸)

بخوان به نـام خـدایـت کـه آفـریده تـو رابخوان ! بـهانه ی خـل...

با همین سوز که دارم بنویسید(حسین)هر که پرسید ز یارم بنویسید(...

فوق العاده زیباست،بخونید.......فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعی ...

عن الإمام موسی بن جعفر علیهما السلام :... طوبی لشیعتنا المتم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط