.
.
گاهی هوای بال و پرت را به من بده
سوزِ نگاهِ مختصرت را به من بده
در این هجومِ نیمهشب و بادهای تند
میلِ پریدن و خطرت را به من بده
میدانم از تمام جهان خسته میشوی
یکبار هم بیا و سرت را به من بده
با دستهای سادهی خود مینوازمت
فریادهای بیثمرت را به من بده
گونهکبود، از چه تو درمانده میشوی
بیدادهای در جگرت را به من بده
آه ای عزیز من نفَست درد میکند
گلزخمهای پُر شَررت را به من بده
خونم نثار قامت بالابلند تو
نقشِ فدایی و سپرت را به من بده
دردت تمام جسم مرا فتح میکند
چشمان سرخِ بیخبرت را به من بده
پیش از هجوم مرگ و هوای سیاه گور
طعم سپیدهی سحرت را به من بده...
#سید_مهدی_نژادهاشمی
گاهی هوای بال و پرت را به من بده
سوزِ نگاهِ مختصرت را به من بده
در این هجومِ نیمهشب و بادهای تند
میلِ پریدن و خطرت را به من بده
میدانم از تمام جهان خسته میشوی
یکبار هم بیا و سرت را به من بده
با دستهای سادهی خود مینوازمت
فریادهای بیثمرت را به من بده
گونهکبود، از چه تو درمانده میشوی
بیدادهای در جگرت را به من بده
آه ای عزیز من نفَست درد میکند
گلزخمهای پُر شَررت را به من بده
خونم نثار قامت بالابلند تو
نقشِ فدایی و سپرت را به من بده
دردت تمام جسم مرا فتح میکند
چشمان سرخِ بیخبرت را به من بده
پیش از هجوم مرگ و هوای سیاه گور
طعم سپیدهی سحرت را به من بده...
#سید_مهدی_نژادهاشمی
۵.۸k
۱۴ مهر ۱۴۰۰