تا روسری تکاندی من دام یادم افتاد
تا روسری تکاندی من دام یادم افتاد
از دین چشمهایت اسلام یادم افتاد
گفتی که جای بوسه از جان خود گذر کن
چه مطلب ظریفی برجام یادم افتاد
موگیر مانعم بود تا دزدکی ببینم
از جوخه های مویت اعدام یادم افتاد
دیدم که در سرودن لبهات بی"نظیر"است
تا از تو شعر گفتم"ایهام"یادم افتاد
سر می دهم برایت آواز سامیم را
از اخم ابروانت سرصام یادم افتاد
شاید خودم ندانم کی رفته ام از اینجا
از عکس یک جوان ناکام یادم افتاد ...
"رسول مختاری پور"
از دین چشمهایت اسلام یادم افتاد
گفتی که جای بوسه از جان خود گذر کن
چه مطلب ظریفی برجام یادم افتاد
موگیر مانعم بود تا دزدکی ببینم
از جوخه های مویت اعدام یادم افتاد
دیدم که در سرودن لبهات بی"نظیر"است
تا از تو شعر گفتم"ایهام"یادم افتاد
سر می دهم برایت آواز سامیم را
از اخم ابروانت سرصام یادم افتاد
شاید خودم ندانم کی رفته ام از اینجا
از عکس یک جوان ناکام یادم افتاد ...
"رسول مختاری پور"
۵.۵k
۱۷ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.