قصه ازدواجی پرماجرا قسمت سوم
#قصه_ازدواجی_پرماجرا #قسمت_سوم
یکی از آن دو متدین و باتربیت بود امّا از مال دنیا چندان بهره ای نداشت و در مقابل پسر عموی دوم از ثروت دنیا بهره مند بود ولی از دین و تقوا و معنویت هیچ بهره ای نداشت فقط در ظاهر و با زبان به حضرت موسی گرویده بود.
دختراز بین خواستگاران به این دو نفر متمایل شد و یک هفته مهلت خواست تا در مورد زندگی و انتخاب همسر آینده خویش تصمیم بگیرد. او در این مدت با خود فکر کرد که :
اگر من با پسر عموی متدین ازدواج کنم باید عمری در فقر بوده و با زندگی ساده بسازم امّا در عوض با همسری راستگو و مهربان و خداشناس بسر خواهم برد و یک زندگی آرامبخش و سالم خواهم داشت.
و اگر با همسر ثروتمند بی تقوی و آلوده به گناه ازدواج کنم ممکن است چند روزی در رفاه و آسایش باشم امّا از فضائل اخلاقی و معنوی دور خواهم شد و در اثر بی مبالاتی و بی تقوائی همسر آینده ام ممکن است از جادّه سعادت منحرف شده و در سراشیبی لغزش ها و آلودگی سقوط کنم .
دختر جوان بعد از فکر و مشورت با پدر و مادرش به این نتیجه رسید که با پسر عموی متدین و باتقوا ازدواج کند. وقتی پسر عموی ثروتمند از تصمیم عاقلانه دختر عموی خویش آگاه گردید خود را در میان همسن و سالان شکست خورده تلقی کرد و آتش حسددر سینه او شعله ور شد. وی در اثر وسوسه شیطان نقشه خطرناک و شومی کشید.
او شبی پسر عموی باتقوا رابه منزل خویش دعوت کرده و بعد از پذیرائی کامل شب را در خانه نگهداشت و در آخرهای شب در حالی که میهمان در خواب بود او را بطرز فجیعی کشته، و جنازه را به یکی از محلاّت ثروتمند بنی اسرائیل انداخت. #ادامه_دارد...
Eitaa.com/chadoreh_khaki73
یکی از آن دو متدین و باتربیت بود امّا از مال دنیا چندان بهره ای نداشت و در مقابل پسر عموی دوم از ثروت دنیا بهره مند بود ولی از دین و تقوا و معنویت هیچ بهره ای نداشت فقط در ظاهر و با زبان به حضرت موسی گرویده بود.
دختراز بین خواستگاران به این دو نفر متمایل شد و یک هفته مهلت خواست تا در مورد زندگی و انتخاب همسر آینده خویش تصمیم بگیرد. او در این مدت با خود فکر کرد که :
اگر من با پسر عموی متدین ازدواج کنم باید عمری در فقر بوده و با زندگی ساده بسازم امّا در عوض با همسری راستگو و مهربان و خداشناس بسر خواهم برد و یک زندگی آرامبخش و سالم خواهم داشت.
و اگر با همسر ثروتمند بی تقوی و آلوده به گناه ازدواج کنم ممکن است چند روزی در رفاه و آسایش باشم امّا از فضائل اخلاقی و معنوی دور خواهم شد و در اثر بی مبالاتی و بی تقوائی همسر آینده ام ممکن است از جادّه سعادت منحرف شده و در سراشیبی لغزش ها و آلودگی سقوط کنم .
دختر جوان بعد از فکر و مشورت با پدر و مادرش به این نتیجه رسید که با پسر عموی متدین و باتقوا ازدواج کند. وقتی پسر عموی ثروتمند از تصمیم عاقلانه دختر عموی خویش آگاه گردید خود را در میان همسن و سالان شکست خورده تلقی کرد و آتش حسددر سینه او شعله ور شد. وی در اثر وسوسه شیطان نقشه خطرناک و شومی کشید.
او شبی پسر عموی باتقوا رابه منزل خویش دعوت کرده و بعد از پذیرائی کامل شب را در خانه نگهداشت و در آخرهای شب در حالی که میهمان در خواب بود او را بطرز فجیعی کشته، و جنازه را به یکی از محلاّت ثروتمند بنی اسرائیل انداخت. #ادامه_دارد...
Eitaa.com/chadoreh_khaki73
۳۴.۳k
۲۹ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.