حرفهایم گاهی تلخ و تنداند

حرفهایم گاهی تلخ و تنداند.
گاهی تیر میکشند.
گاهی بلند اند.
گاهی زبانه آتش اند.
آتش که زبانه میکشد دیده ای که چه داغ است و چه تند، و چه بیخطر،
اگر کنارش نایستاده باشی!
همیشه هم کنارم نباش. گاهی کمی عقب تَر بایست. همانطور که دستهایت، چشمهایت، همانطور که آغوشت نزدیکم نیست، دلت را هم گاهی قدمی عقبتر ببر. بگذار کمی این آتش زبانه بکشد. آنقدر که چشمها خبر شوند و به مهار حریق بیایند.
آنگاه بازگرد.
سریع و بلافاصله بازگرد به همان فاصله ای که از هم نداشتیم.

#میم



#کانال #ادبی #هنری #۳۰سالگی
http://telegram.me/joinchat/AcYJvjyyF46UR3HekKl-eg
دیدگاه ها (۳)

من قسمت تاریکِ ماهم عاشقی که در ابرها گم کرده نیم روشنش را ...

یک دستم بهار و دستم دیگرم سینی چاییست. بیا همگی به ایوان برو...

آن آتشفشان مغرور را میشناختی؟که سال پیش با همه نگفته هایشاز ...

خرس و قلب نمیخواهمقرمز رنگ گونه های توستوقتی هنوز همبیقرار ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط