همسایۀ صبر خواهرش بود حسن

همسایۀ صبر خواهرش بود حسن
دنبالۀ زخم مادرش بود حسن
یک کوزه پر از سم، لب افطار خدا
لب تشنه‌تر از برادرش بود حسن

شاعر: #ایوب_پرندآور
دیدگاه ها (۲)

باد می وزد...باید پنجره را باز بگذارمشاید کمی بوی عطر سیب حر...

باز هم محرم رسیده بیا باز هم از تو بی خبر ماندم عاشقانت زیار...

به جز هوای حرم در سرم هوایی نیستاسیر دام تورا حاجت رهایی نیس...

هزار سال میگذرد هر روز عاشقانت را به جرم باور داشتن تو سر می...

پرودگارا صبرو شکیبایی برما فرو ریز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط