اقا

اقا
دلم گرفته شبیه هوای بارانی
قنوت اشک دلم ربنای بارانی

نشانده است فراغت مرا به خاک سیاه
به گِل نشانده مرا جمعه‌های بارانی

به حرمت لب خشک حسین رحمی کن
به چشم‌های ترِ این گدای بارانی

بساط گریه فراهم شده میان دعا
دو قطره اشک حقارت دعای بارانی

دل سیاه مرا نیز می‌برد معراج
نوای روضه و این های‌های بارانی

چه داغ‌ها که به قلب رباب زد باران
به خیمه‌ها چو نشد باز پای بارانی

دعا نکرد مگر؟ پس چرا نباریدی!؟
گرفت داخل خیمه عزای بارانی...
دیدگاه ها (۴)

صـدا صـدای دَر و مـادری که پشـتِ دَر استصدا صدای شکستن ، دَر...

دوباره صبح جمعه و نگاه من به انتظارکه شاید آردم صبا خبر ز طر...

سلام بر مولای غریبم ........آقا جان. دلم گرفته شبیه هوای بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط