در این خانه چیزی گم شده است

در این خانه چیزی گم شده است
که با چشم غیرمسلح دیده نمی شود
که با چشم مسلح دیده نمی شود
که با هیچ چیز دیده نمی شود
جز کابوس های بعد از تو
*
من به تمام کشورها زنگ زده ام
تا «شرلوک هولمز» را نبش قبر کرده
استخوان هایش را
به آدرس الکترونیکی ام پست کنند
در من «رایانه»ای ست!
که فارسی بلد نیست
که هیچ چیز بلد نیست
جز فشار دکمه ای
که رؤیاهایش را منفجر می کند
*
اینجا چیزی گم شده است
من کتاب پلیسی ای هستم
که صفحات آخرش را
بچه ی شیطانی کنده است
*
قاتل ها
در تنهایی ام رژه می روند
و چاقوهای خون آلودشان را
در نتیجه ی آخرین رابطه ی جنسی ام می شویند
میکروسکوپ ها
سال هاست اندام بی قواره ام را زیرنظر دارند
اینجا هیچ چیز تکثیر نمی شود
جز خاطراتی که با دخترها راه می روند
و با ناخن های شکسته
روی دیوار می نویسند:
چرا؟!!
*
در این خانه چیزهایی گم شده است
که کوچکترینشان خداست ■
دیدگاه ها (۴)

هر روز...انرژی زیادی صرف می کنمتا باورم نشود رفته ای...*مثلا...

.امروز راحت از کنارم می گذری اما نمی دانیشاید سال های بعدبا ...

چهارده ساله که بودم عاشق پستچی محل شدم. خیلی تصادفی رفتم در ...

یکی از روزهای چهل سالگیتدر میان گیر و دار زندگی ملال آورتلاب...

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

کاش با گناهانمان مانع ظهور آقا نباشیم😔..... السلام علیک یا ب...

کاش با گناهانمان مانع ظهور آقا نباشیم😔..... السلام علیک یا ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط