بازمانده
بازمانده
فصل دو' ادامه پارت ۱۹'
گروه با احتیاط وارد بیمارستان شدند. پس از چند قدم، همه به وضوح متوجه شدند که محیط اینجا خیلی به شکل یک تله شبیه شده است. مسیرها پیچ و خم داشت و هیچکدام از مسیرها به نظر نمیرسیدند که به جایی منتهی شوند. در این شرایط، همه میدونستند که حتی کوچکترین اشتباه میتوند به فاجعهای جبرانناپذیر تبدیل شود.
به تدریج، اعضای گروه وارد یک راهرو شدند. دیوارهای راهرو پوشیده از خون خشک شده و لکههای کثیف بودند. بعضی از درها باز و بعضی دیگر کاملاً بسته بودند. گروه از کنار درهایی که هیچ نشانهای از زندگی در اونا نبود، عبور کردند. با هر قدم، فشار و تنش بیشتری در دلشان میافزود.
یوری که همه مسیر رو به تهیونگ کمگ میکرد با نگاهی نگران از پشت سر به بقیه گروه نگاه کرد. جونگکوک، جیمین، شوگا، جیهوپ... و بقیه در حال حرکت بودند. ناگهان صدای زوزهی بادی در گوشهای از بیمارستان پیچید، که باعث شد همه نگاههایشون به سمت منبع صدا بچرخد و آماده حمله شوند.
در همین لحظه، صدای خِرخر و نالههای آشنا از دور شنیده شد. گروه به سرعت ایستادند و به همدیگر نگاه کردند. ترس از وجود زامبیها حالا به وضوح در چهرههایشان نمایان شده بود.
یکی از اونا با صدای آرام و ترسیده گفت:شنیدید؟
جونگکوک با چشمانی تیز به جلو نگاه کرد. و گفت:زامبی
در همین لحظه، نالهها به وضوح بیشتر شدند و از انتهای راهرو، چندین سایه مشکوک به سمت اونا حرکت کردند. چهرههای خالی از احساس و چشمهای سفید و بیحس، از پشت دیوارها و درهای باز بیرون اومدند.
یونجی گفت:باید حرکت کنیم.
جونگکوک اولین کسی بود که حرکت کرد. او به سمت یکی از درها دوید و اون رو به زور باز کرد. یک اتاق متروکه و تاریک که در اون آثار قدیمی از داروها و تجهیزات پزشکی به چشم میخورد، در مقابلشون قرار گرفت. اما زمانی که نگاهشان به سمت دیگر اتاق چرخید، متوجه شدند که در گوشهای از اتاق، چند زامبی دیگر در حال حرکت به سمت اونا هستند.
سایر اعضای گروه به سرعت وارد اتاق شدند. جونگکوک با تمام قدرت در اتاق را بست و قفل کرد. جین، جیهوپ و جیمین، هرسه بیسروصدا از شر ۵ زامبی تو اتاق خلاص شدند.
صدای نالههای زامبیها از پشت در اتاق بلند شد. دارو و تجهیزات پزشکی که تو کمدها و یا روی میز بودند رو برداشتن و با کمک هم با اونا مانع برای اینکه زامبیها نتوانند وارد شوند ساختن.
غلط املایی بود معذرت 🤍💙
این لینک کانال تلگرام که برای فیک جدیدم زدم هست...
https://t.me/+JQRT5641lswxNzdl
پیشنهاد میکنم عضو شین چون شاید اونجام پارت بزارم و اینکه آهنگای که وایب هر پارت و میده رو میزارم و شاید بخوامم یه کوچولو حرف بزنم.
آیدی واتپدم رو هم به زودی میزارم.
فصل دو' ادامه پارت ۱۹'
گروه با احتیاط وارد بیمارستان شدند. پس از چند قدم، همه به وضوح متوجه شدند که محیط اینجا خیلی به شکل یک تله شبیه شده است. مسیرها پیچ و خم داشت و هیچکدام از مسیرها به نظر نمیرسیدند که به جایی منتهی شوند. در این شرایط، همه میدونستند که حتی کوچکترین اشتباه میتوند به فاجعهای جبرانناپذیر تبدیل شود.
به تدریج، اعضای گروه وارد یک راهرو شدند. دیوارهای راهرو پوشیده از خون خشک شده و لکههای کثیف بودند. بعضی از درها باز و بعضی دیگر کاملاً بسته بودند. گروه از کنار درهایی که هیچ نشانهای از زندگی در اونا نبود، عبور کردند. با هر قدم، فشار و تنش بیشتری در دلشان میافزود.
یوری که همه مسیر رو به تهیونگ کمگ میکرد با نگاهی نگران از پشت سر به بقیه گروه نگاه کرد. جونگکوک، جیمین، شوگا، جیهوپ... و بقیه در حال حرکت بودند. ناگهان صدای زوزهی بادی در گوشهای از بیمارستان پیچید، که باعث شد همه نگاههایشون به سمت منبع صدا بچرخد و آماده حمله شوند.
در همین لحظه، صدای خِرخر و نالههای آشنا از دور شنیده شد. گروه به سرعت ایستادند و به همدیگر نگاه کردند. ترس از وجود زامبیها حالا به وضوح در چهرههایشان نمایان شده بود.
یکی از اونا با صدای آرام و ترسیده گفت:شنیدید؟
جونگکوک با چشمانی تیز به جلو نگاه کرد. و گفت:زامبی
در همین لحظه، نالهها به وضوح بیشتر شدند و از انتهای راهرو، چندین سایه مشکوک به سمت اونا حرکت کردند. چهرههای خالی از احساس و چشمهای سفید و بیحس، از پشت دیوارها و درهای باز بیرون اومدند.
یونجی گفت:باید حرکت کنیم.
جونگکوک اولین کسی بود که حرکت کرد. او به سمت یکی از درها دوید و اون رو به زور باز کرد. یک اتاق متروکه و تاریک که در اون آثار قدیمی از داروها و تجهیزات پزشکی به چشم میخورد، در مقابلشون قرار گرفت. اما زمانی که نگاهشان به سمت دیگر اتاق چرخید، متوجه شدند که در گوشهای از اتاق، چند زامبی دیگر در حال حرکت به سمت اونا هستند.
سایر اعضای گروه به سرعت وارد اتاق شدند. جونگکوک با تمام قدرت در اتاق را بست و قفل کرد. جین، جیهوپ و جیمین، هرسه بیسروصدا از شر ۵ زامبی تو اتاق خلاص شدند.
صدای نالههای زامبیها از پشت در اتاق بلند شد. دارو و تجهیزات پزشکی که تو کمدها و یا روی میز بودند رو برداشتن و با کمک هم با اونا مانع برای اینکه زامبیها نتوانند وارد شوند ساختن.
غلط املایی بود معذرت 🤍💙
این لینک کانال تلگرام که برای فیک جدیدم زدم هست...
https://t.me/+JQRT5641lswxNzdl
پیشنهاد میکنم عضو شین چون شاید اونجام پارت بزارم و اینکه آهنگای که وایب هر پارت و میده رو میزارم و شاید بخوامم یه کوچولو حرف بزنم.
آیدی واتپدم رو هم به زودی میزارم.
- ۹.۸k
- ۲۸ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط