من شبیه کوهم اما از وسط تا خورده ام

من شبیه کوهم امّا از وسط تا خورده ام
تو تصوّر می کنی چوبِ خدا را خورده ام

نه! خیال بد نکن، چوب خدا اینگونه نیست
من هرآنچه خورده ام از دست دنیا خورده ام

ساده از من رد نشو ای سنگدل، قدری بایست
من همان « فرش ِ گران سنگم » ، فقط پا خورده ام

قطره ام امّا هزاران رود ِ جاری در من است
غرق در دلشوره ام انگار دریا خورده ام

دائما در حال تغییرم ، بپرس از آینه
بارها از دیدن تصویر خود جا خورده ام
دیدگاه ها (۷)

سه نفر بودند چاقو کشیدندفرار نکردمایستادمبا مُشت گره کرده یک...

.جهان چیزی شبیه موهای توست،سیاه و سرکش و پیچیدهخیال کن چه بی...

مادربزرگ همیشه می گفت دردِ تن یک جا نمی ماند ، کلیه می زند ب...

سایه جان! ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط