این کلمه رو خدا از همون اول مث یه میخ فرو کرد تو مغزم ...

"괜찮아"
این کلمه رو خدا از همون اول مث یه میخ فرو کرد تو مغزم.. یه خنده مضحک چسبوند رو لبام و حس چنگ زدن به خواسته هام و کاشت تو قلبم..
که به لطفش با خودخواهیام باعث عذاب دیگرانم.. و من هیچ کاری نمیتونم بکنم
اینم.. جدا خنده داره
دیدگاه ها (۰)

با لبخند دم در کلیسا ایستاده بودم و بارونِ بهاری و ریزش گلبر...

میگف ک..″همه صداها قطع شده..صدامو داری؟آره؟ آروم.. مث یه بیه...

- منو می‌بخشی؟+ برای چی؟- برای همه چیز.برای اینکه از همون او...

𝒊𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒎𝒊𝒅𝒅𝒍𝒆 𝒐𝒇 𝒕𝒉𝒆 𝒏𝒊𝒈𝒉𝒕 ..

هنتای :: موری ♡ فوکوزاوا HENTAI :: MURI ♡ FUKUZA(درخواستی)*...

پارت ۴۰خانم وکیل...لبهاش روی لبام فرو اومد و با عطش بوسید......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط