دل زمن بردی وقلبی در پس این خانه نیست

دل زمن بردی وقلبی در پس ِاین خانه نیست

سکه دل را ربودی، گنج در ویرانه نیست

ساقی قلبم شدی از پیکهای پُر نترس.....
می نوازی همچومن در گوشه ی میخانه نیست

بوی عطرت رابگو: باید کجا پیدا کنم؟
هیچ عطری غیر تو در هوش این پروانه نیست

ناله های هجر تو گوش فلک را کر نمود....
گوشَت امّا،،،درخور این نعره ی مَستانه نیست

اخم کردی، غمزه کردی، پیکهایت تَه کشید
سهم من جز پیکهای تلخ این پیمانه نیست

#عید نزدیک َست، دل بی کینه کن.. ای نازنین
کز برایم بهتر از لبخند تو عیدانه نیست
دیدگاه ها (۲)

داریوش یعنی شعر غزل

عشق یعنی مَنڪہ درمانم توییعشق یعنی راحتِ جــانم توییعشق یعن...

فرصتی نبود .لحظه اش رسیده بود که باز هم چشم های تو را ببینم ...

مریم یوسفی نصیری نژاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط